دفتر فرهنگ

حوزه فرهنگ، هنر و رسانه

دفتر فرهنگ

حوزه فرهنگ، هنر و رسانه

طبقه بندی موضوعی

ادوارد سعید، تقابل غرب و شرق

 


ادوارد سعید یکی از اساتید ممتاز ادبیات تطبیقی است که زادگاه وی در بیت المقدس و کشور فلسطین است و یکی از نظریه پردازان پسا استعماری به شمار می رود. وی عضو شورای ملی فلسطین است و یکی از نقادان مطرح سیاست های خارجی آمریکا، به ویژه در مورد جنگ خلیج فارس بود، در همان حال بر فساد و بی لیاقتی فلسطینی ها هم نقد داشت. ( الیوت و ترنر ، ۱۳۹۰ ، ۶۷۲ )

متاسفانه ادوارد سعید آن چنان که باید در ایران مطرح نیست و با اینکه امروزه در ادبیات علمی کشور مخصوصا در علوم اجتماعی سخن از بومی سازی است جای امثال ادوارد سعید که نقد هایی بر شرق شناسی داشته اند بسیار خالی می باشد. به هر روی سعید رهاوردهای مهمی در نظریه اجتماعی و ادبی به ارمغان آورد و در این نوشتار بیشتر به مطالب کتاب شرق شناسی و نقد روشنفکران و استعمارگری او پرداخته می شود. ادوارد سعید معتقد است که شرق شناسی عبارت است از نوعی سبک فکر و اندیشه که بر مبنای یک تمایز بود شناختی و معرفت شناختی بین شرق و غالب موارد غرب قرار دارد. و خلاصه کلام آنکه شرق شناسی عبارت از نوعی سبک غربی در رابطه با ایجاد سلطه، تجدید ساختار، دانش آمریت و اقتدار بر شرق است.(سعید ، ۱۳۸۹ : ۱۵ – ۱۶ (

وی به نحو نظام مندی گفتمان شرق شناسی را از جنبه ادبی و عالمانه ای مورد تحلیل قرار می دهد که غربی ها به ظاهر به منظور شناخت شرق پدید اورده اند ف بدین سان، بازنمودهای شرقی که ساکن بودن، احساسی بودن، و غیر عقلانی بودن به صورت جنبه ای ذاتی در می آیند و همین شرق شناسی در واقع به عنوان ابزار سلطه بر شرق عمل می کند. به هر روی می توان اذعان داشت که بیشتر تفسیر ها از فرهنگ هر ملتی ( به طور کلی در این نوشتار دنیای شرق ) معلولی از مناسبات قدرت و مبارزه های قدرت هستند.(الیوت و ترنر،۱۳۹۰ :۶۷۶


در حقیقت شرق شناسی سعید آغاز آن چیزی را رقم می زند که هم اکنون به نظریه پسا استعماری مشهور است و در حقیقت نظر خود را بر ارتباط میان جوامع غربی و جوامعی معطوف می کند که به طور رسمی یا غیر رسمی به دست آنها استعمار شده اند ، به ویژه به این نکته نظر دارد که چگونه این ارتباط انواع گوناگون نگارش را سامان می بخشد ( کالینیکوس ، ۱۳۸۵ : ۴۶۲

ادوارد سعید : گفتمان شرق شناسی

»شرق شناسی»(1) اثر ادوارد سعید، نمونه ی بارز و ماندگارِ مطالعات پسااستعماری است که نحوه ی بازنمایی شرق در غرب را بررسی و نقد می کند. سعید در شرق شناسی ویژگی های گفتمانیِ آن بخش از دانش را توضیح می دهد که در قرن نوزدهم توسط محققان تعلیم دیده، سفرنامه نویسان، شاعران و رمان نویسان پدید آمد؛ دانشی که عملاً شرق را نه به عنوان جامعه و فرهنگی که براساس شرایط خود عمل می کند، بلکه همچون مخزنی برای دانش غربی ساخت.

به زعم سعید، توصیفی که از این کشورهای استعمار شده ارائه می شد به گونه ای بود که آن ها را خوار جلوه می داد، آن ها را به عنوان تصویری منفی، به عنوان «غیر» یا «دیگر» می ساخت؛ تا تصویری مثبت و متمدن از جامعه ی غرب ارائه شود. این بازنمایی ها عمدتاً در انطباق با قالب های گفتمانیِ خاصی ساختار یافتند که در طول زمان انکشاف یافته بودند، اما از طریق [کثرت] کاربرد و آشنا بودن، خود را برخوردار از ارزش صدق می کردند. هر متن جدیدی که درباره ی شرق نوشته می شد، تصاویر و شیوه های اندیشیدنِ کلیشه ایِ به خصوصی را تقویت می کرد

«شرق شناسی» ادوارد سعید

درآمد

دوارد سعید، منتقد و نویسنده ی ادبی و سیاسی اجتماعی فلسطینی الاصل آمریکایی، که بین سال های 1935 تا 2003 زیسته است، شهرتش را مدیون کتاب «شرق شناسی» است و در مجامع علمی با این کتاب شناخته می شود؛ به طوری که امروزه اصطلاح شرق شناسی بیشتر اشاره به اثر و گفتمان سعید دارد تا رشته ای دانشگاهی که به مطالعه ی ادبیات و فرهنگ و تاریخ شرق بپردازد. وی در دوران زندگی خود، مدافع حقوق مردم فلسطین بود و در این باره کتاب هایی نگاشت که به فارسی نیز ترجمه شده است.

سعید مسیحی آواره ای فلسطینی است که در سال 1948، قبل از اشغال بیت المقدس شرقی، ابتدا به قاهره و سپس به آمریکا مهاجرت کرد. وی دارای مدرک کارشناسی ادبیات انگلیسی از دانشگاه پرینستون و کارشناسی ارشد و دکترای ادبیات از دانشگاه هاروارد آمریکاست که تز دکترای خود را تحت نظر جوزف کنراد نگاشته است. او بلافاصله بعد از اخذ مدرک دکترا، در دانشگاه کلمبیای آمریکا شروع به تدریس ادبیات تطبیقی و زبان انگلیسی کرد. وی همچنین در دانشگاه های هاروارد و جان هاپکینز نیز درس گفته است. سعید به زبا ن های فارسی و عربی و نیز فرانسه، ایتالیایی، آلمانی و لاتین مسلط بود و در موسیقی نیز صاحب نظر بود. در سال 1992 به سرطان خون مبتلا شد و بعد از اینکه متوجه بیماری اش شد، دوباره به دنیای موسیقی بازگشت و دست به اقدام بی مانندی زد و گروه موسیقی ای متشکل از استادان فن موسیقی از اتباع اسرائیل و فلسطین تشکیل داد که نام آن را کنسرت دو گانه ی شرقی غربی نهاد.

«شرق شناسی» در میان آثار سعید، شاخصترین کتاب وی به شمار میرود که تا پیش از ترجمه به زبان فارسی به 25 زبان زنده دنیا ترجمه شده است و این برای خود سعید هم تعجب آور بود که چگونه کتابی که ناشران نیویورکی رد کرده بودند و از چاپ آن امتناع می ورزیدند، در مدت کوتاهی، چنین مورد اقبال جهانیان قرار گرفته است

او در این کتاب با نگاهی به آراء متفکرانی چون میشل فوکو و آنتونیو گرامشی و آمریت دانش غرب نسبت به شرق وهمچنین قدرتی را که غرب به شرق تحمیل کرده و نیز دیدگاههای غربی درباره شرقشناسی را به چالش کشیده است.

وی در بخشی از مقدمه کتاب خود درباره آن مینویسد: «شرق شناسی تاریخ فروپاشی فردی و ملی است. هدف از نوشتن، آن رهایی روشنفکران از زنجیرهای اندیشه هایی مانند شرق شناسی است
از سال 1993 تا زمان مرگ سعید، تمامی مقالات وی در وبلاگش منتشر می شده است. وی در مجموع حدود 150 مقاله ی آنلاین در سال های آخر عمرش نگاشته و در وبلاگش قرار داده است. تأثیر سعید در جهان غرب و شرق به این دلیل بود که مقالات وی به شکل وسیعی ترجمه و توسط لینک های گوناگونی پشتیبانی شده است. هدف کتاب سعید اثبات این نکته است که هر گونه فعالیت مستشرقان، اعم از پژوهش های تاریخی، هنری و حتی موسیقایی، ابزاری در دست استعمار و در خدمت امپریالیسم است.

واژه ی شرق شناسی اگرچه در شکل کلی خود، رشته ای دانشگاهی است که در مورد فرهنگ، تاریخ، هنر، زبان و... جهان شرق، به خصوص کشورهای اسلامی و خاورمیانه و خاور نزدیک، به مطالعه و بررسی می پردازد؛ اما در محافل دانشگاهی و علمی، این واژه بیشتر یادآور اثر ادوارد سعید یعنی «شرق شناسی» است که یکی از بنیان های نظری متون پسااستعماری محسوب می شود که آن را تحت عنوان پست کلونیالیسم می شناسیم. امروزه در فرهنگ ها، شرق شناسی اشاره به گفتمان ابداعی سعید دارد.

گفتمان های شرق شناسانه

شرق شناسی امروزه سه شکل اساسی به خود گرفته است و به واقع سه گفتمان شرق شناسانه داریم:
1.
شرق شناسی
2.
پساشرق شناسی ادوارد سعید (ضدشرق شناسی)
3.
شرق شناسی وارونه (العظمه و بابی سعید)
آن «شرق شناسی» که سعید تألیف کرده یادآور چیزی است که فوکو آن را صورت بندی گفتمانی نام نهاده است. سعید می گوید من از مفهوم میشل فوکویی استفاده کرده ام: قدرت کلام، بخشی از فرآیند شناخت و نیز عاملی اساسی در شکل دهی به واقعیت های ملموس و غیرملموس است

فرهنگ و ایدئولوژی


                مروری بر تاریخ عقل و ایدئولوژی و دین   حمید پارسانیا



                                                                                                                                   

پرسش از نسبت ایدئولوژى با عقل و دین، یکى از اهم ارکان تئوریک جامعه مدنى را در غرب‌تشکیل مى‌دهد. آنچه در زیر مى‌آید، مى‌تواند پیش درآمدى بر بررسى این مناسبات جهت درک‌و تحلیل دقیقتر مفاهیم‌دخیل در ماهیت جامعه مدنى غربى باشد.

تعریف ایدئولوژى:

ایدئولوژى، ترکیبى از «ایده‌» و «لوژى‌» است واین ترکیب ظاهرا نخستین بار در پایان قرن‌هجدهم، بعد از انقلاب فرانسه (1789) یعنى به‌سال 1796 توسط «دوتراسى‌» (1) به کار رفت‌«دوتراسى‌» به پیروى «کوندیاک‌»، مسلک تجربى، ( empircism) داشت و مراد او ازایدئولوژى، دانش «ایده‌شناسى‌» و یا علم مطالعه‌ایده‌ها بود. این دانش به مقتضاى دیدگاه فلسفى‌او براى ایده‌هاى بشرى، منشاء حسى قائل بود ومى‌کوشید تا آنها را شناسایى نماید. ایدئولوژى‌در این تعبیر، معنایى نزدیک به اپیستمولوژى ومعرفت‌شناسى دارد.
ناپلئون، ایدئولوژى را در مقام تحقیر، به‌عنوان وصف براى کسانى به کار برد که دلبسته‌مطالعه درباره تصورات ایده‌ها هستند، چندان که‌از عمل، غافل مى‌باشند و بلکه مرد عمل نیستند،او آنها را ایدئولوگ خواند.
مارکس، ایدئولوژى را نه به معناى معرفت وایده‌شناسى بلکه به معناى اندیشه و آگاهى به کاربرد. در اصطلاح او، ایدئولوژى، اندیشه‌اى است‌که در ارتباط با رفتار اجتماعى و سیاسى طبقه‌حاکم و براى توجیه وضعیت موجود، سازمان‌مى‌یابد و به همین دلیل ایدئولوژى را اندیشه‌اى‌کاذب مى‌دانست. و این اندیشه کاذب، شامل‌مجموعه عقاید، باورها و اعتقادهایى مى‌شود که‌به عمل اجتماعى، جهتى خاص مى‌دهد.

فرهنگ و ایدئولوژی

در آمدی بر

مفهوم ایدئولوژی

                           در اندیشه‌ی لوی آلتوسر                  کامران مرادی

 


بازتولید

مسئله مهم برای آلتوسر به‌عنوان نقطه شروع پرداخته او به ایدئولوژی مسئله‌ی بازتولید است؛ لذا آلتوسر با مطرح کردن مساله‌ی بازتولید به ایدئولوژی می‌رسد و اهمیت تحلیلی آن را به تصویر می‌کشاند.
بازتولیدی که آلتوسر از آن سخن به میان می‌آورد علاوه بر بازتولید نیروی کار، بازتولید شرایط تولید نیز هست. «چنان‌که مارکس می‌نویسد هر بچه‌ای می‌داند که اگر در یک نظام اجتماعی همزمان با تولید، شرایط تولید بازتولید نشود آن نظام اجتماعی یک سال هم نخواهد پایید» (آلتوسر ۱۳۸۶: ۲۱).  بنابراین سرمایه‌داری برای بقای خود هم به بازتولید نیروی کار احتیاج دارد و هم بازتولید شرایط تولید. بازتولید نیروی کار با تحقق شرایط مادی صورت می‌پذیرد، اما تحقق شرایط مادی نیروی کار کفایت نمی‌کند؛ چراکه این نیرو باید کارا نیز باشد (همان: ۲۵). برای کارا بودن نیروی کار نظام سرمایه‌داری از ایدئولوژی کمک می‌گیرد. اگر پرداخت مزد کارگر را به بازگشت و ادامه‌ی کار مجاب می‌گرداند، ایدئولوژی توسط ابزارهایش ـ مانند مدرسه، مذهب و خانواده ـ کارا بودن و همچنین مطیع بودن او را تضمین می‌کند. اما هدف آلتوسر توصیف صرف ایدئولوژی به مثابه یکی از مکانیسم‌های سرمایه داری نیست؛ ، چرایی و چگونگی کارکرد ایدئولوژی مسئله‌ی دیگری‌ست که وی پیگیری می‌کند. این مسئله، متوجه چرایی و چگونگی مطیع‌بودگی سوژه یا نیروی کار در نظام سرمایه داری‌ست. سوال آلتوسر در واقع بیانگر مسئله‌ی اصلی چشم‌انداز یا پرابلماتیک اوست؛ یعنی تبیین علت عدم رخداد انقلاب وعده داده شده‌ی مارکس.

معرفی کتاب

اسطوره‌ی تهران   جلال ستاری

دفتر پژوهش‌های فرهنگی، تهران، 1385

 

جلال ستاری در این کتاب در پی آن است که از مسائل فرهنگ شناسی شهری دو مسئله اساسی را روشن سازد، نخست، شناخت اسطوره‌ تهران وشناخت موارد یا وقایعی از تهران که در رمان ایرانی، احتمالا اسطوره‌گون شده‌اند. دوم، شناخت نقش و کارکرد ساختاری تهران در سازمان اندام‌وار رمان.

فرهنگ نقد اجتماعی و سینمای ایران     دکتر حامد حاجی‌حیدری

مسئله این است : لحن برخی آثار مطرح سینمایی در ژانر اجتماعی، بسیار تلخ است، و هم مخاطب را فراری می‌دهد و هم ناامیدی درست می‌کند. این تلخ بودن، ذات سینمای منتقد اجتماعی است یا مسیر دیگری هم می‌توان برای آن تصور کرد؟

تبار شناسی نقد اجتماعی متعهد در سینمای ایران

▬    از آغاز انقلاب، سبکی از نقد اجتماعی توانمند در آثار هنرمندانی مانند اسماعیل خلج، کیومرث پوراحمد، ایرج طهماسب، مرضیه برومند، ... قوت گرفت که در عین نقادی صریح و آشکار و موشکافانه اجتماعی، اکیداً امیدوار و متعهد به تولید راه حل بودند. توجه این هنرمندان، متمرکز بر مسائل متنوع و عجیب و قریب اقشار فرو دست با جزئیات فراوان، و در عین حال، مؤدب به نوعی ادب ویژه انسانی بود که در آن احساس توانمندی از افراد آسیب‌دیده و حتی مطرودان اجتماع گرفته نمی‌شد و هنرمند به عنوان یک نخبه‌ی «کار فرهنگی» در خودش این مسؤولیت را می‌دید که برای اصلاح امور راه حل ارائه دهد. ، اسم این سبک نقادی اجتماعی را به قرینه کارهای درخشان اسماعیل خلج، «سبک خلج» می گذارم.

فرهنگ غذایی و غذای فرهنگی

دیدگاه هایی انسان شناختی درباره غذا

لین هارباتِل           برگردان : امیر صیاد





در میان مناسبات اجتماعی،‌ غذا نقشی‌ کلیدی داراست و به همین علت موضوعی جالب توجه در مطالعات انسان شناسانه می‌‌باشد. از سال‌های بسیار قبل تلاش برای مطالعه ی عادت‌های غذایی‌ اقوام گوناگون صورت گرفته است. این مشاهدات معمولا نه به عنوان مطالعه ای مستقل بلکه به عنوان جزیی از مطالعه ای بزرگتر بوده است. 

 اما در سال‌های اخیر با اهمیت یافتن غذا در مباحث انسان شناسانه، انسان شناسی‌ غذا به عنوان حوزه‌ای مستقل و متشکل از اجزای گوناگون (مانند انسان شناسی‌ فرهنگی‌ غذا، انسان شناسی‌ تغذیه، و غیره) رشد و توسعه یافته است. دانشمندان و نویسندگان متعددی در این حوزه به فعالیت و تحقیق پرداخته‌اند و رویکرد‌های مختلفی‌ برای نگرش به این پدیده مطرح گردیده است که از قابل توجه‌ترین این رویکردها می‌‌توان به مِرکات2 (۱۹۸۸)، بیِردزوُرث و کِیل3 (۱۹۹۷)، و کاپلان4 (۱۹۹۷) اشاره کرد. در این مقاله قصد تکرار دیدگاه نویسنده‌های پیشین در این حوزه را به تفصیل نداریم، بلکه تنها به دیدهٔ پولی‌ به آنها می‌‌نگریم که این دیدگاه‌ها را به دیدگاه‌های مصر در حوزه انسان شناسی‌ غذا پیوند می‌‌دهد.


معرفی کتاب

مادیت های معاصر: باستان شناسی های گذشته ی نزدیک/معاصر

در ایران باستان­شناسی همچنان در زمینه اش وارداتی و دولتی است ، سوالها و پاسخهایش فارغ از بومیت است و معمولا مونولوگی است مبتنی بر صدای شاه پیروز . پس از 120 سال حضور باستان شناسان در ایران و حدود 150 سال انجام باستان شناسی میدانی در خاورمیانه، در بسیاری دوره های تاریخی هنوز نمی­دانیم که مردم کشاورز، دامدار، زنان، مردان طبقات متوسط، کودکان، دگرباشان، اپوزیسیون، بردگان ، رنگین پوستان و اقلیتها چگونه می­زیسته­ اند، مجموعه­ های مواد فرهنگی­شان چه بوده و خود را نسبت به تاریخ و چشم اندازشان چگونه و با چه کیفیتی تعریف می­ کرده اند.

باستان شناسی معاصر/گذشته­ ی نزدیک این امکان بالقوه را به جامعه ­ی علوم انسانی می دهد تا روایتهای متعدد تاریخ معاصر را نه لزوما از زبان مافیای تاریخ، حاکمیتها و پادشاهان پیروز که از زبان مردمانی خاموش اما دارای تجربه­ های زیسته بشنود. باستان شناسی معاصر/گذشته­ ی نزدیک، بیش از هر چیز "باستان شناسی ماست"، باستان­شناسی مردمانی نه به مثابه ابزار قدرت، که به مثابه عاملان انسانی، باستان­شناسی ما، مردمانی که ابزارهایی مانند پروپاگاندا و رسانه در دست ندارند و بر روی لبه­ ی تیز تیغ فراموشی راه می­روند...

معرفی کتاب

انسان، سینما، شهر

کتاب انسان، سینما، شهر، مجموعه ای از گفت و گوهای علیرضا قاسم خان با 10 نفر از شخصیت های فرهنگی و دانشگاهی ایران است که هر یک از نگاه خود به بررسی این سه پدیده و در ارتباط با هم پرداخته اند. اگر سینما را یک  دال بدانیم که تمام زندگی ما را در حال حاضر پر کرده است سوال های زیادی در رابطه با آن پیش می آید. مطمئنا وجود سینما به مدرنیته و تکنولوژی ارتباط دارد اگر انسان به تکنولوژیی پیشرفته دست پیدا نکرده بود از سینما هم خبری نبود. شهر بخش اساسی مدرنیته را تشکیل می دهد که منجر به تغییر زیستگاه انسان می شود. حالا که زیستگاه انسان را شهرها تشکیل می دهند انسان به گونه ایی دیگر در رابطه با خودش فکر می کند که می خواهیم بدانیم سینما در این جا چه نقشی را ایفا می کند؟ در ابتدا باید توان اندیشیدن درباره ی سینما که به شهر و رابطه اش با انسان می پردازد، را داشته باشیم. اما در حال حاضر انسان در حضور سینما زندگی می کند که به راحتی نمی تواند این ابزار خلاق را معضل دار کند. به هر حال ناچاریم سینما را در کلیتش و انضمامیتی که با کل زندگی دارد را بشناسیم.



قاسم خان، علیرضا (1391) انسان، سینما، شهر، نشر روزنه


قاسم خان گفت و گوها را با دکترناصر فکوهی استاد دانشگاه و انسان شناس برجسته، محمد بهشتی، معمار، شهرساز که معمار سینمای پس از انقلاب نیز هست، مازیار اسلامی منتقد در حوزه فرهنگ و سینما، دکتر فرزان سجودی استاد دانشگاه هنر و محقق حوزه نشانه شناسی، محمد تهامی نژاد محقق توانای سینما و به ویژه سینمای مستند، دکتر امیرعلی نجومیان استاد دانشگاه در حوزه مطالعات فرهنگی و نقد ادبی، سیاوش جمادی، محقق حوزه سینما و فلسفه، دکترابوالحسن ریاضی استاد دانشگاه و محقق مسائل شهری، دکتر فرهاد ساسانی محقق در حوزه نشانه شناسی و مطالعات فرهنگی و شادمهر راستین انجام داده است.




جنسیت ، فرهنگ ، جامعه

تحلیلی بر موضوع اصلی

       فیلم های جشنواره های جهانی امسال   سعید مهدوی

فیلم «فروشنده» تازه‌ترین فیلم اصغر فرهادی (که با نام «مشتری» به نمایش درآمد)، جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد را از جشنواره کن دریافت کرد. این در حالی است که اغلب نشریات و منتقدان سینمایی حاضر در این جشنواره، فیلم «فروشنده» یا «مشتری» را نسبت به کارهای قبلی فرهادی، سطح پایین‌تر دانسته و تأکید کرده بودند که این فیلم چیزی بر فیلم‌های قبلی وی نیفزوده است.
فیلم «فروشنده» پس از بسته شدن کنداکتور بخش مسابقه جشنواره کن و در حالی که هنوز در حال طی کردن مراحل فنی خود بود در نسخه‌ای ناقص مورد پذیرش مدیران این جشنواره قرار گرفت! آنچه که به جز یک مورد (فیلم «طعم گیلاس» عباس کیارستمی که نخل طلای جشنواره کن را برد) در تاریخ جشنواره فیلم کن بی‌سابقه است! بنابر همین موضوع و ورود غیر قاعده و فراقانونی فیلم «فروشنده» به بخش مسابقه شصت و نهمین دوره این جشنواره، اغلب پیش‌بینی‌ها بر جایزه گرفتن این فیلم قرار گرفت . علاوه بر این، آنچه بیش از پیش احتمال کسب جایزه را برای فیلم «فروشنده» تقویت می‌کرد، پرداختن به موضوع تعرض و تجاوز جنسی بود که در زندگی یک زوج بازیگر اتفاق می‌افتاد. تعرض و تجاوزی که به کارگیری غیرت و تعصب در قبال آن، (در این فیلم) خشونت‌طلبی و نکوهیده تلقی شده است!


این در حالی است که برخی فیلم‌های مهم دیگر جشنواره امسال کن مانند «او» ساخته پال ورهوفن، «دختر ناشناس» به کارگردانی برادران داردن (فیلمسازان محبوب جشنواره کن که چندین بار جوایز این جشنواره را دریافت کرده‌اند)، «فارغ‌التحصیلی» ساخته کریستین مونجیو (که جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کرد) و... نیز به همین موضوع روابط پنهانی و تعرضات جنسی می‌پرداختند. موضوعی که امسال از عمده‌ترین سوژه‌های فیلم‌های سفارشی سینمای غرب بوده و بر روی آن مانور بسیار داده شده است. چنان که برخی از مطرح‌ترین فیلم‌های اسکار امسال نیز به همین موضوع تعرضات و تجاوزات جنسی می‌پرداخت و در میان بهت و حیرت ناظران و کارشناسان، فیلمی که اسکار بهترین فیلم را دریافت نمود، فیلم «اسپات لایت» بود که همین موضوع را در کادر دوربین خود قرار داده بود!!


موسیقی فرهنگی و فرهنگ موسیقی

موسیقی پاپ و پست‌مدرنیسم  جان استوری /محمدرضا فرزاد

در این نوشته به ترسیم و توصیف حالات و اشکال مختلف وضعیت و فرهنگ پست‌مدرن نخواهیم پرداخت و تنها این دو را به‌منظور بررسی و تحلیل فرهنگ عامه به کار خواهم بست. «مک رابی» بر این باور است که «مباحث اخیر در باب پست‌مدرنیسم هم از جذبه‌ای قدرتمند و هم از سودمندی بسیار در نزد تحلیلگران فرهنگ عامه برخوردار است». پست‌مدرنیسم «موجودیت یافتن صداهایی را که در دل تاریخ در ذیل فراروایت های مدرنیستی برتر ناشنیده و خاموش مانده‌‌اند» نوید می‌ دهد ، صداهایی که در پس فراروایت هایی که هم پدرسالارانه و هم امپریالیستی بوده‌اند، پنهان مانده‌اند.» پست‌مدرنیسم در اندک‌زمانی به شمار بسیاری از واژگان و اصطلاحات مفهومی خاص دست یافته است. پست‌مدرنیسم دامنه خود را از مرزهای تاریخ هنر تا حوزه نظریه سیاسی و حتی صفحات مجلات و روی جلد صفحه‌ها و لوح های موسیقی گسترده است و در نگاه من این قضیه چیزی بیش از یک تغییر ذوق و سلیقه ص‍ِرف است.




فرهنگ خانوادگی و خانواده فرهنگی

خانواده و اوقات فراغت   مریم رفعت جاه

چکیده: خانواده با وجود تغییراتی که داشته هنوز حتی در میان جوانان از اهمیتی اساسی برخوردار است. ارزش‏های کاری یا فراغتی همواره نسبت به خانواده در مرحله دوم اهمیت قرار داشته است. با این حال ارتباط میان این سه حوزه همواره متاثر از پایگاه اجتماعی، اقتصادی بوده است. اگرچه اشکال زندگی‏های خانوادگی بسیار گوناگون و متنوع شده است اما انتظارات کنونی ما از خانواده،‏ یک زندگی عاطفی و متعادل و توام با روابط گرم و صمیمی است. و خانواده امروز جایگاهی برای تامین نیازهای عاطفی، امنیت، روابط گرم، فعالیت‏های آزادانه و به عبارت دقیق‏تر فعالیت‏های وقت آزاد و خارج از حیطه کار است.


خانواده با وجود تغییراتی که داشته هنوز حتی در میان جوانان از اهمیتی اساسی برخوردار است. ارزش‏های کاری یا فراغتی همواره نسبت به خانواده در مرحله دوم اهمیت قرار داشته است. با این حال ارتباط میان این سه حوزه همواره متاثر از پایگاه اجتماعی، اقتصادی بوده است. اگرچه اشکال زندگی‏های خانوادگی بسیار گوناگون و متنوع شده است اما انتظارات کنونی ما از خانواده،‏ یک زندگی عاطفی و متعادل و توام با روابط گرم و صمیمی است. و خانواده امروز جایگاهی برای تامین نیازهای عاطفی، امنیت، روابط گرم، فعالیت‏های آزادانه و به عبارت دقیق‏تر فعالیت‏های وقت آزاد و خارج از حیطه کار است.


موسیقی فرهنگی و فرهنگ موسیقی

درآمدی بر موسیقی مذهبی و نگرش انسان شناختی شهرنازدار

 "فرهنگ از عناصر به هم پیوسته ای تشکیل شده است که همه اجزای آن در یک ارتباط اندام وارگی (ارگانیک) به هم پیوستگی دارند و بر هم اثر می گذارند.اسباب این کشش متقابل را«خاصیت جیوه ای» این عناصر به وجود می آورد.یعنی فرهنگ پس از گسست اجباری و تجزیه عناصر شکل دهنده اش، در یک شرایط متعادل،بار دیگر عناصر هم جنس و همجوار خود را بازیابی می کند.
ساز و کاری که این عناصر حیاتی در پیدایش فرهنگ را کنار هم سامان داده است،گرچه مبتنی بر ماهیت ذاتی و جیوه ای آن قلمداد می شود، اما در پهنه وسیع تری مولود مجموعه عوامل پیرامونی در روند شکل گیری جوامع انسانی نیز هست. به عبارتی در روندی که« فرد» به عنوان عضوی از یک گروه انسانی شناخته شود و یا «یک واحد جمعیت» شکل یابد و مناسبات حاوی مفهوم «اجتماعی شدن» در آن تحقق پیدا کند، نخستین قدم های تولد و تولید فرهنگ نیز برداشته شده است."

معرفی کتاب

زبانشناسی اجتماعی و سوادها: ایدئولوژی در گفتمان ها

جیمز پاول جی، استاد مطالعات سواد در دانشگاه ایالتی آریزونای آمریکاست. کتاب وی با عنوان جامعه­ شناسی زبان و سواد که در سال 1990 میلادی منتشر شد، یکی از کتاب های مهم در شکل­ گیری «مطالعات جدید سواد» (New Literacy Studies) بوده است. کتاب حاضر، چاپ سوم این کتاب است، که با نگاهی میان رشته ای به مسئله سواد، ایدئولوژی و گفتمان در هم بافت های مختلف اجتماعی، روانشناختی، تاریخی، نهادی، فرهنگی و شناختی، و به بیانی دیگر، با برقراری ارتباط روشن تر میان گفتمان و سواد، رویکردی جدید در مطالعه و تحلیل سواد با تکیه بر گفتمان ارائه می دهد. این کتاب در سال 2007 توسط انتشارات روتلج منتشر شده است.




کتاب «زبان شناسی اجتماعی و سوادها: ایدئولوژی در گفتمان»  در  نه فصل مختلف مسائل زیر را مورد بررسی قرار می دهد:

1) معنا و ایدئولوژی، 2)بحران سواد و اهمیت سواد، 3) افسانه سواد و تاریخ سواد، 4)مطالعات جدید سواد، 5) معنا، 6)تحلیل گفتمان، 7)تحلیل گفتمان: داستان­ هایی که به مدرسه می روند، 8)گفتمان ها و سوادها، 9) سواد، افراد و گفتمان ها.

در ادامه، ، چکیده ای مختصر از مباحث هر فصل را مرور خواهیم کرد......

فرهنگ فراغت        

     فراغت و فرهنگ عامه    مریم رفعت جاه

"فراغت مفهومی است که گاه به وقت آزاد و گاه به فعالیتی دلخواهانه ترجمه شده است. کامل‏ترین تعریف را کاپلان از فراغت ارائه داده است. او فراغت را شماری از مشغولیت‏ها می‏داند که فرد به اختیار خود، برای استراحت، تفریح و سرگرمی، افزودن به دانش یا توسعه دادن مهارت‏هایش به کار می‏گیرد و انجام دادن آنها رضایت خاطر او را فراهم می‏کند.
گرچه فراغت را غالباً به فعالیت‏هایی که آزادانه انتخاب شده اطلاق کرده‏اند امّا در واقعیت این آزادی انتخاب به ندرت قابل حصول است. از این رو دومازیه، نظریه‏پرداز فراغت، اصطلاح نیمه فراغت را برای فعالیت‏هایی که شخص مجبور به انجام آنهاست اما در هنگام انجام، رضایت‏ خاطر او را فراهم می‏کنند وضع کرده است. از طرف دیگر چون فراغت امری نسبی است، باید توجه داشته باشیم که هیچ چیزی را نمی‏توان فی‏نفسه و برای همه به عنوان فراغت تلقی کرد و در عین حال تقریباً هر چیزی را چنانچه رضایت‏بخش باشد می‏توان فراغت دانست. مطابق تعریف انسان‏گرایانه، فراغت فی‏نفسه حالتی از بودن است، یک حالت روحی، روانی است. نه صرفاً نتیجه وقت آزاد است و نه نتیجة ساده عوامل خارجی. بیشتر شامل نوعی طرز فکر، حالتی از رضایت، آرامش و فراغت بال است."

فرهنگ، سازگاری فرهنگی، قوم مداری   و. هاویلند   مترجم: آرمان شهرک

"فرهنگ برای انسان شناسان شامل آرمان ها، ارزش ها، و عقاید مشترک اعضای یک جامعه است که از آن جهت تفسیر تجارب و تولید رفتار بهره می برند ؛ این موارد در رفتار اعضا بازتاب می یابد.
تمامی فرهنگ ها در خصلت هایی اساسی سهیم هستند؛ تمامی این لایه ها بر طبیعت و کارکرد فرهنگ پرتو می افکنند. فرهنگ نمی تواند بدون یک جامعه وجود داشته باشد: گروهی از افرادِ دارای یک زادگاه مشترک که برای بقا به یکدیگر وابسته اند. جامعه توسط روابط تعیین شده توسط ساختار یا سازمان اجتماعی حفظ میشود. ...........در جوامع انسانی یک سری تفاوت ها میان نقش های جنسی زن و مرد وجود دارد. انسان شناسان از واژه ی جنسیت(
gender) استفاده می کنند تا به معانی و ظرافت هایی اشاره نمایند که فرهنگ ها به تفاوت های زیست شناختی میان زنان و مردان، منتسب می سازند......

فرهنگ روابط الکترونیکی

                  درخت نادانی و جنگل فرهنگ      ناصر فکوهی

شبکه های اجتماعی، روابط الکترونیکی که امروز بسیاری از مردم جهان را به یکدیگر متصل کرده اند و به آنها امکان می دهند با یکدیگر وارد گفت وگو و خواندن و نوشتن سخنان هم، با خبر شدن از رویدادهایی که در رسانه های رسمی گاه نمی توان به شیوه ارایه شدن شان اعتماد کرد و... از امکانات بسیار مهم و بی نظیری هستند که انقلاب اطلاعاتی برای نسل های جدید به ارمغان آورده است. اما اگر خواسته باشیم این امکان را صرفا در جنبه و ابعاد منفی اش در نظر بگیریم، نخواهیم توانست ذهن خود را با جهان پسامدرن و پیچیدگی های آن انطباق دهیم و این امر زمینه و مقدمه ای است برای حاشیه ای شدن، حذف شدن و زیر سلطه رفتن در جهانی که تقریبا همه قدرت ها در آن به داشتن و قابلیت استفاده و پردازش از اطلاعات بستگی دارد.


رسانه تلویزیون

فلسفه، فرهنگ ،ایدئولوژی و انقلاب اسلامی


متن زیر سخنرانی کامل دکتر حسین کچویان در همایش «تلویزیون، مردم، انقلاب اسلامی» است متن از این منابع نقل می‌شود: یک، دو.


 


 


مناظره‌ی طباطبایی و کچویان

فرهنگ- ایدئولوژی - ملی‌گرایی - هویت

ایدئولوژی حتی داعیه آن دارد که بر فرا فرهنگ ایستاده است و اندیشمندانی برآنند که تفاوت از زمین تا آسمان است .

راستی این امر در ساحت هویت چه سان رخ می نماید ؟ آیا ملیت در این میانه چگونه است ؟ ما ایرانیان این میراث را چگونه تلقی داریم ؟

متن زیر مناظره‌ای است میان سید جواد طباطبایی و حسین کچویان پیرامون فرهنگ و ملی‌گرایی ایرانی. این گفتگو شکل. متن زیر پاره‌ای از این مناظره به نقل از سایت علوم اجتماعی اسلامی ایرانی آورده شده است. متن کامل این مناظره را می توانید در نشریه «روایت» مطالعه کنید.