دفتر فرهنگ

حوزه فرهنگ، هنر و رسانه

دفتر فرهنگ

حوزه فرهنگ، هنر و رسانه

طبقه بندی موضوعی

۱۱ مطلب با موضوع «فرهنگ شناسی» ثبت شده است

فرهنگ در آیینه جامعه شناسی فرهنگ

 امروزه جامعه شناسی فرهنگ (Sociology of Culture) در دو معنای کاملاً مجزا و برای اشاره به دو حوزۀ مطالعاتیِ متمایز به کار میرود. این حوزه در معنایی گسترده برای اشاره به نظریه پردازیها و تحقیقاتِ جامعه‌شناسان درباره فرهنگ استفاده می شود که همپوشی هایی با دیگر حوزهه ای جامعه شناسی (مثلاً جامعه شناسی هنر، جامعه شناسی موسیقی، جامعه شناسی ادبیات، جامعه شناسی علم و معرفت، جامعه شناسی رسانه ها و جامعه‌‌شناسی دین) دارد

خرده فرهنگ نسرین خانی    Subculture

واژه "Culture"، از لغت "Cult" و "Cultivate" به معنی پرورش گیاهان و زمین گرفته شده است.[1] این معنا نخستین و قدیمی‌ترین معنای فرهنگ است که در سده پانزدهم استفاده می‌شد. معنای دیگر در آغاز سده شانزدهم شکل گرفت و در آن مفهوم پرورش از حوزه جانوران و گیاهان به حوزه‌های انتزاعی‌تری از جمله ذهن انسان گسترش یافت....

جامعه‌شناسی فرهنگ و بهگشت فرهنگی:

1. فرهنگ چیست؟

سالار کاشانی

در سلسله یادداشت‌های پیش رو می‌کوشم ضمن ارایه‌ی روایتی از سرگذشت تبیین فرهنگ و جایگاه آن در تاریخ جامعه‌شناسی، با استفاده از دستاوردهای نوین نظریه‌ی جامعه‌شناختی، چارچوب نظری کامل‌تری را در تبیین فرهنگ، مکانیزم عمل آن در جامعه و ارتباط آن با کنش و ساختارهای اجتماعی ارایه کنم. پس از ارایه‌ی چارچوب تئوریک، د

ر ادامه‌ی این سلسله یادداشت‌ها تلاش خواهم کرد با مبنا قرار دادن این چارچوب نظری جامعه‌شناختی، مدلی نظری ـ مفهومی برای توسعه یا بهگشت فرهنگی (Cultural Development) با تأکید بر دموکراتیک شدن فرهنگ ارایه کنم. در یادداشت اول نظری اجمالی خواهم افکند بر سرگذشت مفهوم فرهنگ و تحولاتی که در نوع برداشت از این مفهوم حاصل شده است...........

تعریف فرهنگ

علی‌اکبر رشاد

ایمیل نویسنده :  rashad@iict.ac.ir

درآمد

قبل از طرح تعریف پیشنهادی، به طور گذرا به پاره‌ای از کاستی‌ها و ناراستی‌های تعاریف مطرح‌شده برای فرهنگ از سوی فیلسوفان، جامعه‌شناسان، و مردم‌شناسان فرنگی و ایرانی اشاره می‌کنیم؛ اما چون ارزیابی تعاریف می‌بایست براساس معیارهای مشخصی صورت بندد، نخست به شروط و شاخص‌های تعریف «درست» و «برتر» می‌پردازیم.

یک) ارائه‌ی تعریف درست و دقیق از هر امری در گرو تحقق شروط سه‌گانه‌ی زیر است .....

فلسفه‌ی فرهنگ

قسمت 1

نویسنده : علی‌اکبر رشاد    

ایمیل نویسنده :  rashad@iict.ac.ir

 

بررسی نسبت و تناسب سه حوزة دانشی: فرهنگ، فلسفة فرهنگ و فلسفة علم فرهنگ

با آغاز ماه مهر جویندگان علم از طلبه و دانشجو، پای درس استادان می‌نشینند و به یادگیری مشغول می‌شوند. در این میان برخی درس‌ها بارها از زبان استادان شنیده شده، اما بعضی دیگر برای نخستین‌بار است که ارائه می‌شود. زمانه از این شماره، که متعلق به مهرماه است، هم‌‌زمان با آغاز تکاپوی علمی در کشور، بخش جدیدی را با عنوان درس‌گفتار شامل مباحث نو مطرح شده از سوی استادان بنام کشور در زمینه‌های گوناگون، به صورت ادامه‌دار تقدیم خوانندگان می‌نماید.

متن زیر جرعة نخست از سلسله مباحث «دربارة فلسفه فرهنگ» حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر رشاد می‌باشد که در حلقة فلسفة فرهنگ، پ‍ژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ارائه و توسط برادر ارجمند آقای حامد رشاد تنظیم گردیده است. بنوشید و منتظر جرعه‌های بعدی باشید.

ازآنجاکه اغلب این اشتباه رخ می‌دهد که فلسفه‌های مضاف به مقولات و امور، با فلسفه‌های مضاف به معرفت‌ها و علوم خلط می‌گردد (مثلاً مباحث فلسفة حقوق با فلسفة علم حقوق، فلسفة سیاست با فلسفة علم سیاست و در اینجا، فلسفة فرهنگ و فلسفة علم فرهنگ آمیخته می‌شوند) مختصر تأملّی دربارة فرهنگ و علم فرهنگ و تفاوت‌های فلسفة فرهنگ و فلسفة علم فرهنگ، می‌تواند به تفکیک درست این حوزه‌ها‌ی موضوعی و مطالعاتی کمک شایانی کند. در این گفتار کوتاه به دنبال تبیین این مهم هستیم....

فرهنگ شناسی

فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی می‌کنند. فرهنگ ازآنِ مردم است. فرهنگ را ادوارد تایلور (۱۹۱۷-۱۸۳۲)، مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهٔ خویش فرامی‌گیرد تعریف می‌کند.

هر منطقه از هر کشوری می‌تواند فرهنگی متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد. فرهنگ به وسیلهٔ آموزش، به نسل بعدی منتقل می‌شود؛ در حالی که ژنتیک به وسیلهٔ وراثت منتقل می‌شود.

فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان است. فرهنگ در بر گیرندهٔ این چیزهاست:

    ۱. سازگاری کلی با نیازهای اقتصادی یا محیط جغرافیایی پیرامون;

    ۲. سازمان مشترکی که برای فرو نشاندن نیازهای اجتماعی و سیاسی که از محیط پیرامون بر خواسته‌اند، پیدا شده است;

    ۳. مجموعهٔ مشترکی از اندیشه‌ها و دستاوردها.

فرهنگ شامل هنر، ادبیات، علم، آفرینش‌ها، فلسفه و دین است

بررسی وضعیّت مفروضات اساسی فرهنگ مردم ایران

 (براساس دیدگاه شاین در مورد مفروض‌های یک فرهنگ)

 در این مقاله (براساس گزارش پژوهش «تدوین مبانی و مفروض‌های فرهنگ کشور» مجری: علیرضا ایران نژاد، دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1385) به دیدگاه شاین در مورد فرهنگ پرداخته شده است. از نظر شاین، فرهنگ دارای لایه‌های گوناگونی است که بنیادی‌ترین بخش آن- که مبنای رفتارهای عینی می‌باشد- لایه مفروض‌ها است که با برشمردن شش مفروض: ماهیّت واقعیّت و حقیقت، ماهیّت زمان، ماهیّت فضا و مکان، ماهیّت طبع انسان، ماهیّت فعالیت انسان و ماهیّت روابط انسانی به این موارد پرداخته است. هافستد نیز پنج بعد ارزشی شامل: فاصله قدرت، پرهیز از ناشناخته‌ها (پرهیز از عدم قطعیّت)؛ فردگرایی/ جمع‌گرایی، مردانگی/ زنانگی، گرایش بلند مدّت/ کوتاه مدّت را بر می‌شمارد و آن‌ها را بنیان تغییر ناپذیر رفتارهای عینی اعضای یک فرهنگ می‌داند.

تعریف فرهنگ

فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که در برگیرنده دانستنیها , اعتقادات ,هنرها , اخلاقیات ,قوانین ,عادات وهرگونه توانایی دیگری است که بوسیله انسان بعنوان عضو جامعه کسب شده است.

در جامعه شناسی و انسان شناسی از فرهنگ تعاریف متعددی عنوان گردیده است . معروفترین و شاید جامع ترین تعریفی که از فرهنگ ارائه گردیده است , متعلق به ادوارد تایلر TYLOR است که در بالا ذکر شد.

تعاریف دیگر

    رالف لینتون فرهنگ را ترکیبی از رفتار مکتب می‌داند که بوسیله اعضاء جامعه معینی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود و میان افراد مشترک است     به نظر ادوارد ساپیر فرهنگ بعبارت از نظامی از رفتارها که جامعه بر افراد تحمیل می‌کند و در عین حال نظامی ارتباطی است که جامعه بین افراد بر قرار می‌کند.

مفهوم‌شناسی فرهنگ، ضرورت مهندسی فرهنگی




 مقدمه
طرح موضوع مهندسی فرهنگی از طرف مقام معظم رهبری نه تنها بیانگر اهمیت فرهنگ و شیوه مهندسی آن در سطح مدیریت کلان اجتماعی است بلکه به نوعی نشان‌دهنده موضع شفاف و بدون ابهام ایشان در قبال نقش دولت در بخش فرهنگ است. از این رو دیگر نباید در بدنه مدیریتی و کارشناسی کشور هنوز بر سر این موضوع که آیا دولت در قبال فرهنگ جامعه مسئولیت دارد یا خیر ابهاماتی باقی‌مانده باشد. رهبری نظام ج. 1. 1. مدبرانه و شجاعانه موضوع مهندسی فرهنگی کشور را مطرح نمودند و به درستی نیز شورای عالی انقلاب فرهنگی را مسؤول طراحی این نقشه عظیم نمودند. با این حال شاید این سؤال مطرح گردد که چرا در طول چندین سال گذشته نه در شورای عالی انقلاب فرهنگی و نه در هیچ کدام از مراکز فرهنگی کشور اقدامی جدی جهت طراحی الگوی مطلوب نظام فرهنگی کشور انجام نشده است و اگر برخی از موسسات پژوهشی نیز دستاوردی در این زمینه داشته‌اند مورد توجه اساسی واقع نگردیده است؟ در پاسخ به این سؤال فقط همین نکته کافی است که بعد از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی که البته دارای ماهیت فرهنگی است هنوز بر سر مفهوم و تعریف فرهنگ اجماعی حاصل نگردیده است و البته دور از واقعیت نیست اگر بگوییم بسیاری از مسؤولان و مدیران فرهنگی کشور با بحث چیستی فرهنگ و چگونگی تجلی آن در عرصه جامعه به طور بایسته مرتبط نیستند. 
از این رو طرح موضوع مهندسی فرهنگی نه تنها فرصتی ارزشمند جهت طرح چنین مباحثی است بلکه می‌توان در چنین فضایی بحث‌های مرتبط با حوزه فرهنگ و مهندسی فرهنگی جامعه را که سال‌هاست در محافل علمی جهان پیگیری می‌شود در چارچوب ارزش‌ها و باورهای ایران اسلامی بومی نمود. در این راستا این مقاله عمدتاً به بحث مفهوم‌شناسی فرهنگ و عناصر و اجزاء آن خواهد پرداخت و به طور دقیق عنصرهای دخیل و تأثیرگذار در بحث مهندسی فرهنگی را مورد بررسی و مطالعه قرار می‌دهد. بنابراین ابتدا ضرورت مهندسی فرهنگی بحث می‌گردد و سپس چیستی فرهنگ و کلیه عناصر دخیل در آن مورد کنکاش علمی قرار خواهد گرفت. با این حال به رغم گستردگی موضوع و فقدان پیشینه پژوهشی مناسب، پژوهشگر صرفاً قادر است به طور گزینشی فقط به بخش محدودی از این بحث مهّم بپردازد و البته به دلیل اهمیت فراوان چگونگی برداشت صاحب‌نظران از مفهوم فرهنگ بحث چیستی فرهنگ و مفهوم‌شناسی آن را در اولویت قرار داده است. بحث مفهوم‌شناسی فرهنگ و شناخت اجزاء و عناصر سازنده آن مهمترین بحث مهندسی فرهنگی تلقی می‌گردد. چرا که بدون درک صحیح از بلوک‌های سازنده فرهنگ و بدون آگاهی از اجزاء مادّی و معنوی یک فرهنگ هرگز نمی‌توان سخن از فعالیّت فرهنگی، برنامه‌ریزی فرهنگی، ساماندهی فرهنگی و یا کلاً مهندسی فرهنگی به میان آورد. در این مقاله جامعیّت فرهنگ و حضور آن در کلیه عرصه‌های سیاسی و اجتماعی مورد بحث قرار می‌گیرد و دقیقاً ارتباط میان باورها، عقاید، نگرش‌ها، ارزش‌ها و کلاً جهان‌بینی «Worldview» یا فرهنگ شناختی «Cognitive Culture» جامعه با آداب و سنن و رفتار مادّی یا فرهنگ عینی «Concrete Culture» جامعه در قالب انواع نهادهای اجتماعی «Social Institutions» (اقتصاد، تعلیم و تربیت، سیاست، حقوق، اوقات فراغت، معیشت، زبان و…) مورد بررسی و مطالعه قرار خواهد گرفت. به طور کلّی این مقاله بحث مهندسی فرهنگی را در برگیرنده سه مفهوم بلوک‌های سازنده فرهنگ، اجزاء و عناصر فرهنگ و قلمروهای اجتماعی متأثر از فرهنگ و یا تأثیرگذار بر آن می‌داند و بر همین اساس ابتدا هر کدام از مفاهیم فوق را به بحث می‌گذارد و نهایتاً در پایان مقاله دیدگاه خود از فرهنگ و نحوه مهندسی آن را در ارتباط با سه مفهوم فوق به شکل یک چارچوب مفهومی و دیدگاهی روشن ارائه خواهد داد.
از عجایب جان آدمی این است که تعریف فرهنگ به عنوان محتوای زیست روانی انسان ،در چنبره انسانوارگی قرار گرفته است.
تعریف فرهنگ ،خود امری فرهنگی است ، لذا بسیار متنوع و گاه متضاد می نماید: