بررسی وضعیّت مفروضات اساسی فرهنگ مردم ایران
(براساس دیدگاه شاین در مورد مفروضهای یک فرهنگ)
در این مقاله (براساس گزارش پژوهش «تدوین مبانی و مفروضهای فرهنگ کشور» مجری: علیرضا ایران نژاد، دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1385) به دیدگاه شاین در مورد فرهنگ پرداخته شده است. از نظر شاین، فرهنگ دارای لایههای گوناگونی است که بنیادیترین بخش آن- که مبنای رفتارهای عینی میباشد- لایه مفروضها است که با برشمردن شش مفروض: ماهیّت واقعیّت و حقیقت، ماهیّت زمان، ماهیّت فضا و مکان، ماهیّت طبع انسان، ماهیّت فعالیت انسان و ماهیّت روابط انسانی به این موارد پرداخته است. هافستد نیز پنج بعد ارزشی شامل: فاصله قدرت، پرهیز از ناشناختهها (پرهیز از عدم قطعیّت)؛ فردگرایی/ جمعگرایی، مردانگی/ زنانگی، گرایش بلند مدّت/ کوتاه مدّت را بر میشمارد و آنها را بنیان تغییر ناپذیر رفتارهای عینی اعضای یک فرهنگ میداند.
بررسی وضعیّت مفروضات اساسی فرهنگ مردم ایران
(براساس دیدگاه شاین در مورد مفروضهای یک فرهنگ)
در این مقاله
(براساس گزارش پژوهش «تدوین مبانی و مفروضهای فرهنگ کشور» مجری:
علیرضا ایران نژاد، دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1385) به دیدگاه شاین در
مورد فرهنگ پرداخته شده است. از نظر شاین، فرهنگ دارای لایههای گوناگونی است که
بنیادیترین بخش آن- که مبنای رفتارهای عینی میباشد- لایه مفروضها است که با
برشمردن شش مفروض: ماهیّت واقعیّت و حقیقت، ماهیّت زمان، ماهیّت فضا و مکان،
ماهیّت طبع انسان، ماهیّت فعالیت انسان و ماهیّت روابط انسانی به این موارد
پرداخته است. هافستد نیز پنج بعد ارزشی شامل: فاصله قدرت، پرهیز از ناشناختهها
(پرهیز از عدم قطعیّت)؛ فردگرایی/ جمعگرایی، مردانگی/ زنانگی، گرایش بلند مدّت/
کوتاه مدّت را بر میشمارد و آنها را بنیان تغییر ناپذیر رفتارهای عینی اعضای یک
فرهنگ میداند.
در اینجا کوشش شده است تا نتایج حاصل
از مقایسه دو گروه داده آماری (1- بررسی
آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی – فرهنگی ایرانیان؛ محسنی ، 1379
و 2- یافتههای پیمایش در 28 استان
کشور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ،1382) با دیدگاه شاین (و با کمک گرفتن از دیدگاه هافستد) به منظور تهیه مبانی
و مفروضهای فرهنگ کنونی مردم ایران، به طور خلاصه بیان گردد که این نتایج ارائه
شده است: گرایش به ریسکپذیری، بیتوجّهی به زمان، افزایش گرایش به تشکیل خانوادههای
هستهای، گرایش به خنثی بودن مردم، فردگرایی بالا در کنار نظامهای اصالت سود،
فاصلهی قدرت پایین، عملگرایی، آمیختگی کار با خانواده و روابط کاری به صورت رابطهی
فروشنده و خریدار.
واژه «فرهنگ» در معنای فارسی خود،
بیان کننده تجلّی کمال و تعالی انسان و تربیت کردن آدمی برای مجهز نمودن او به
امور متعالی شامل خرد و هنر و دانش می باشد. و به این ترتیب از منظر ایرانیان
«فرهنگ» امری متعالی است که آدمی باید به آن وارد شود و این کار با تربیت وی صورت
میگیرد (جعفری ، 1379: 130).
اما آنچه که در این مقاله مدّ نظر
قرار دارد و واژه «فرهنگ» به آن اطلاق میشود، در ترجمه واژه «Culture» به کار رفته است که واژهای است برگرفته از واژه لاتین «کالچرا» مربوط
به حوزه کشاورزی که به معنای بارور کردن زمین میباشد (همان:130).
از همین روی ما با تفاوت بزرگی در
برداشت ایرانی از واژه فرهنگ و آنچه که در ترجمه مکاتب مردم شناسی و واژگان آنها
استفاده کردهایم، روبرو میشویم.
میبینیم که در دیدگاه اروپایی، آنچه
ما «فرهنگ» میگوییم، نه آن امر متعالی است که مردمان باید با تربیت یافتن به آن
وارد شوند، بلکه آن شیوه زندگی عادی و روزمره است که مردمان در آن به سر میبرند و
آن را به فرزندان خود منتقل میکنند.
در این مقاله نیز توجّه نگارنده بر آن
چیزی است که مردم کنونی ایران در آن به سر میبرند، و قصد دارد تا با بهرهگیری از
دیدگاه شاین در مورد مبانی و مفروضهای فرهنگ (و با کمک گرفتن از دیدگاه هافستد) و
با مقایسه دو گروه از آمارهای تهیه شده از رفتارهای عینی ایرانیان (شامل آمارهای
حاصل از مطالعه آقای دکتر منوچهر محسنی و همکاران با نام «بررسی آگاهیها، نگرشها
و رفتارهای اجتماعی – فرهنگی در ایران»، 1379 و یافتههای پیمایش در 28 استان
کشور: ارزشها و نگرشهای ایرانیان،1382) با این دیدگاه، به مبانی و مفروضهای
فرهنگ کنونی مردم دست یابد.
بحث و بررسی دیدگاه شاین در مورد
فرهنگ: در تعریف رسمی ارائه شده توسط شاین از فرهنگ آمده است: فرهنگ عبارت است از
الگویی از مفروضهای مشترک که گروه فرا میگیرد؛ به طوری که مشکلهای انطباقپذیری
خارجی و هماهنگی داخلی آن را حل میکند و به سبب عملکرد و تاثیر خوبش، معتبر
دانسته میشود و از این جهت به مثابه روش درست ادراک، تفکّر و احساس در خصوص آن
مشکلها، به اعضای جدید گروه، آموزش و یاد داده میشود (شاین :30).
از نظر شاین، فرهنگ دارای سه سطح است
که عبارتند از:
1- مصنوعها یا دست ساختهها (که آشکارند
اما کشف رمز آنها مشکل است).
2- ارزشهای حمایت شده (که ترجیحهای
مورد حمایت را بیان میکنند.)
3- مفروضهای اساسی و زیربنایی (که منبع
نهایی ارزشها و اقدامها هستند) (همان: 37 و بعد).
در بحث مفروضهای اساسی و زیربنایی،
شاین، شش دسته مفروض را به شرح زیر برشمرده است:
1- «مفروضهای مشترک
راجع به ماهیّت حقیقت و واقعیّت» که به چیستی حقیقت و چگونگی معین شدن آن در نظر
یک گروه مربوط است (همان: 154).
در این مفروض، چهار مورد «سطوح
واقعیت»، «بافت قوی و بافت ضعیف» و «اخلاق گرایی و عملگرایی» و «چیستی اطلاعات» مد
نظر قرار میگیرند (همان : 166- 154).
در بحث از «سطوح واقعیت» به این مسأله
پرداخته میشود که آیا واقعیت از نظر یک گروه تنها امور فیزیکی قابل تجربه را در
بر میگیرد، یا اینکه شامل امور فرامادّی – علاوه بر امور مادّی – نیز میگردد
(همان:158– 154).
در مورد «بافت قوی و بافت ضعیف» این
امر مطرح می گردد که در فرهنگهای دارای بافت قوی، معنای واژهها و اعمال هم به
شخص گوینده و هم به شرایط موجود وابسته است. اما فرهنگهای دارای بافت ضعیف اینگونه
نیست (همان:160 – 156).
در بحث از «اخلاق گرایی و عملگرایی»
به شیوه به کار رفته توسط گروهها برای آزمودن واقعیتها پرداخته میشود و بیان میگردد
که اگر این شیوه براساس سنّت و یا مذهب باشد، جزمیّت صرف در آزمون واقعیتها
برقرار است و اگر بر پایه اعتماد به بزرگان عمل شود، جزمیّت محرز برقرار می باشد.
اگر این اجتماع باشد که حقیقت را معین میکند، روندی منطقی- قانونی در مشخص نمودن حقیقت
در کار است و اگر به بحث و مجادله رجوع شود حقیقت را پس از بحث و مجادله معیّن میکند.
چنانچه معیاری صرفاً عملی در نظر گرفته شود، حقیقت آن چیزی خواهد بود که ثمربخش
است، و اگر علم ملاک تعیین حقیقت باشد، نوعی جزمیّت علمی برقرار است که در آن تنها
روش علمی مطرح است (همان: 163–160).
در چیستی اطّلاعات نیز به چگونگی سنجش
واقعیت توسط گروه و تصمیمگیری در مورد آن و تفاهم بر اینکه «داده» از چه چیزی
تشکیل شده است، پرداخته میشود (همان:
166– 164).
2- «مفروضهای مشترک
مربوط به زمان»: «زمان» مقوله مفهومی و بنیادینی است که برای سخن گفتن از نظم حیات
اجتماعی خود، آن را به کار میبریم (همان: 167).
در این مفروض، به موردهای زیر توجّه
شده است:
2-1- «جهت گیری اساسی
زمان»: برخی فرهنگها به چگونگی موضوعها در گذشته توجّه میکنند (گذشتهگرا)،
برخی به چگونگی انجام دادن وظیفه خود به طور درست در زمان حال توجّه دارند. (حالگرا)
و برخی نیز نگران نتایج حاصل از کار خود در آینده نزدیک هستند. (آیندهگرا) (همان:
8-167).
2-2- زمان تکبعدی«Monochronic
Time» و زمان چندبعدی«Ploychronic
Time»: در نگرش برخی
فرهنگها به زمان، آن را به شکل نواری قابل تقسیم به اجزای کوچکتر در نظر میآورند
که در هر بخش تنها یک کار را میتوان انجام داد. این
نگرش به زمان، نگرش تک بعدی نام دارد (همان: 169). در مقابل در تعدادی دیگر از
فرهنگها زمان، نوعی فاصله است که نه با ساعت بلکه با آنچه انجام شده است، معین میگردد
و در محدوده آن میتوان به طور همزمان چند کار را انجام داد. این نگرش را زمان چند
بعدی نامیدهاند (همان:170).
2-3- زمان برنامهریزی
و زمان توسعه « Planning Time and Development Time»: افراد در برخی فرهنگها به این عقیده دارند که بر هر کار همانقدر زمان
میبرد که باید ببرد و بر این اساس دست به عمل میزنند. این نگرش را زمان توسعه مینامند.
در مقابل افراد برخی از فرهنگها خود را «انسان فرزانهای» میدانند که بر جهان
بیرونی اثرگذار است و میتواند امور را به نفع خود تغییر دهد. این نگاه به زمان،
زمان برنامهریزی نام دارد (همان: 3-172).
2-4- افقهای تشخیص
زمان« Discretionary Time Horizons» : در فرهنگهای گوناگون زمان مورد برنامهریزی، ممکن است سالیانه باشد
یا ماهانه یا روزانه و یا ساعتی و حتی دقیقهای . بنابراین واحد زمانی تخصیص یافته
برای انجام وظایف در هر فرهنگی متفاوت است. پس هر فرهنگ افق تشخیص زمان خود را
دارد (همان: 173).
3- «مفروضهای مشترک
در مورد فضا و مکان»: معنای فضا و مکان از نظر فرهنگی مربوط میشود به حدود افراد
و نحوه روبرو شدن با هم (همان: 1-180). این مفروض شامل رویکردهای زیر میشود:
3-1- فاصله و قرار
گرفتن نسبی: این امر در دو معنای فیزیکی و اجتماعی مطرح میشود و اقدام هماهنگی که
در اجتماع صورت میگیرد، در این زمینه مربوط میشود به نحوه قرار گرفتن اشیا و
نحوه رعایت فاصله فیزیکی میان افراد (همان:
181).
3-2- کاربردهای
نمادین فضا و مکان: این مورد مربوط میشود به نحوهی معماری و تزیین یک محیط که در
رابطه با میزان فضای اختصاص یافته به هر فرد است (شاین
،1383: 185).
3-3- زبان بدن: طریقه
احترام گذاشتن افراد به همدیگر و بهرهگیری آنها از اشارهها و وضعیّت بدن در هر
فرهنگی شیوه و معنی خاصی دارد و در رابطه افراد با هم ظهور آن دیده میشود (همان:
7-186).
4- «مفروضها در
مورد ماهیّت طبع انسان یا ماهیّت وجودی انسان»: در هر فرهنگ، مفروضهای مشترکی
وجود دارد در مورد اینکه «انسان بودن یعنی چه؟»، « غریزههای
اساسی چیستند؟» و «چه نوع رفتاری غیر انسانی تلقی شده، باعث اخراج فرد از گروه میشود؟»
(همان: 194)
در این زمینه میتوانیم به موارد زیر
اشاره نماییم:
4-1- در برخی فرهنگها،
انسانها در ذات خود شرور به حساب میآیند، اما در برخی دیگر خوب پنداشته میشوند،
ولی در برخی از فرهنگها هم نگاه به انسان به صورت خنثی است یعنی انسانها هم میتوانند
خوب باشند و هم بد (همان: 194).
4-2- در زمینه ماهیّت
طبع انسان، در فرهنگ ، نگرش خاص آن فرهنگ به رابطه فرد با گروه و طرز تلقّی از
خویشتن و این که آیا بین فرد و گروه تفکیک قایل میشویم یانه، مطرح میگردد (همان:
194).
4-3- در برخی از
فرهنگها، «فرد» بخشی از یک «کل» است و نظریه جداسازی کار از خانواده معنا ندارد
اما در برخی دیگر از فرهنگها، «خویشتن» به اجزایی شامل کار، خانواده و اوقات
فراغت تقسیم میشود (همان:195).
5- «مفروضها در
مورد ماهیّت فعالیت انسان»: در این مفروض نحوهی ارتباط فرد با محیطی که در آن به
سر میبرد مطرح میشود و از این رو این مفروض بسیار نزدیک است به روش مناسب عمل
انسانها در رابطه با محیط (همان: 199). در
این زمینه رویکردهای زیر مطرح هستند:
5-1- جهتگیری انجام
عمل: جهتگیری انجام عمل را میتوان با سه ویژگی زیر مورد نظر قرار داد که انجام
عمل مناسب توسط فرد به شمار میآیند:
- این فرضیه که طبیعت قابل کنترل و
دستکاری می باشد.
- جهتگیری عملگرا بسوی ماهیت واقعیت و
حقیقت.
- اعتقاد به تکامل پذیری انسان
(همان:201-200).
5-2- جهت گیری بودن:
این نوع جهتگیری یک نوع اعتقاد به سرنوشت و تسلیم در برابر آن را به همراه دارد،
و در این نگاه طبیعت قدرتمند به شمار میآید و انسان نسبت به آن فرمانبردار محسوب
میشود (همان: 201).
5-3- جهتگیری بودن
در شدن: این حالت میان دو محدوده «انجام عمل» و«بودن» قرار
دارد. و در آن تکیه اصلی بر این است که فرد باید با توسعه ظرفیتها و استعدادهای
خود به هماهنگی با طبیعت دست یابد و از این راه به اتحاد کامل با محیط برسد (همان:
202).
5-4- جهتگیری
فعالیّت و تعریف نقش: این رویکرد به مفروضهای زیر بنایی در خصوص ماهیّت کار و
روابط میان کار و خانواده و علایق شخصی مطرح میشود. در برخی فرهنگها «کار» مقدّم
پنداشته میشود در برخی دیگر «خانواده » مقدّم است، در برخی فرهنگهای دیگر «منافع
شخصی» بر هر چیز تقدّم دارد و در موارد دیگر فرض بر آن است که آن شکل و سبک زندگی که
برای مردان و زنان، هماهنگی و یکپارچگی میان آن دو به شمار آید، مطلوب است (همان:
204).
5-5- روابط سازمانی/
محیط: این امر مربوط میشود به این که آیا گروه میتواند محیط را تحت انقیاد
درآورد یا اینکه باید با محیط هماهنگ شود و یا اینکه فرد عضو گروه باید خودش را در
انقیاد طبیعت بداند. این نگاهها در روابط سازمانی نیز جلوهگر میشوند (همان: 205).
6- «مفروضهای مشترک
در مورد ماهیّت روابط انسانی»: این مفروضها باید بتوانند دو مورد زیر را حل و فصل
کنند:
- قدرت، نفوذ و سلسله مراتب.
- صمیمیت، عشق و روابط با همکاران (همان
: 206).
در رابطه با این مفروضها نیز
رویکردهای زیر مطرح میشوند:
6-1- فردگرایی و جمعگرایی:
در کل سه فرهنگ در این زمینه قابل تمییز هستند: یکی
آنها که «رقابتی فردی» نامیده میشوند که در آنها، فرد از گروه مهمتر است. دیگری
آن فرهنگهایی هستند که در آنها افراد با هم همکاری گروهی دارند و گروه از فرد
مهمتر شمرده می شود فرهنگهایی هم هستند که بر اساس سنت بر سلسله مراتب متکّیاند
و آن را مبنای اقتدار میدانند (همان: 207).
6-2- مشارکت و درگیر
کردن: در این زمینه بحث در نحوه حضور فرد در گروه مطرح میشود و سه نوع نظام از هم
متمایز میگردند:
- نظامهای اجباری: که در آن افراد نسبت
به هم بیگانه شمرده میشوند و در صورت امکان از گروه خارج میگردند.
- نظامهای اصالت سود و نفع طلبی: که در
آن افراد بر اساس نظام عقلایی و محاسبهگری دور هم جمع میشوند و در قبال پرداخت
سود مناسب با هم مشارکت دارند.
- نظامهای مبتنی بر توافق عمومی بر هدف
میان رهبران و پیروان: دراینجا «قدرت
هنجاری» مطرح است و افراد بر پایه مسایل اخلاقی با هم مشارکت دارند و بر همین اساس
مورد شناسایی قرار میگیرند (همان : 210).
6-3- ویژگیهای رابطههای
میان نقشها: در اینجا (بر پایه الگوی اصلی پارسونز) (Parsons:195) روابط انسانی به شکل زیر مورد تحلیل قرار گرفته اند:
6-3-1- پر از احساسات
یا خنثی از نظر احساسات: آیا در میان افراد یک گروه روابط حالت دوستانه دارد یا تنها
روابط کاری مطرح است؟ (همان: 212)
6-3-2- روابط اشاعه
یافته یا اختصاصی: آیا روابط میان افراد یک گروه در ابعاد مختلف انسانی برقرار است
(مانند اعضای یک خانواده) یا اینکه تنها رابطه ای یک بعدی مانند رابطه فروشنده با
خریدار مطرح میگردد؟ (همان: 212)
6-3-3- عام و جامع یا دارای
قرام خاص: آیا برای تمامی افراد شرکت کننده در یک نقش معیارهای مشابه و یکسانی به
کار می روند یا اینکه برای برخی از افراد آن نقش بر مبنای موقعیّت فردی خاصّی که
دارند معیارهای ویژهای اعمال میگردد؟ (همان: 13-212)
6-3-4- ذاتی محور یا
اکتسابی محور: آیا پاداشهای اجتماعی بر اساس جایگاه خانوادگی و موروثی فرد معیّن
میشوند، یا بر اساس کاری که فرد انجام میدهد؟ (همان: 214)
6-3-5- خود محور یا جمع
محور: آیا اقدامهای فرد، در نهایت مربوط به منافع شخصی اوست یا به یک جمعی بزرگتر
مربوط میشود؟ (همان:214)
** به این ترتیب در اینجا به طور مختصر
به دیدگاه شاین در مورد مفروضها و مبانی فرهنگ پرداختیم. اما از آنجا که در تهیه
مفروضهای فرهنگ کنونی مردم ایران، به مقایسه دادههای آماری با دیدگاه هافستد
«Hofstede» درباره بعدهای
ارزشی فرهنگ نیز پرداختهایم (علاوه بر تکیه بر دیدگاه شاین) در اینجا به طور خیلی
مختصر به این بعدهای ارزشی اشاره مینماییم:
بررسی بعدهای ارزشی هافستد
از نظر هافستد، بعدهای ارزشی (ارزشهای)
مطرح در یک فرهنگ درونیترین بخش یک فرهنگ به شمار میروند که فرهنگها بر پایه آنها
از یکدیگر متمایز میگردند. این بعدهای ارزشی شامل پنج مورد زیر میشوند:
1- فاصله قدرت «Power Distance»: این بعد ارزشی به صورت «میزان انتظار و پذیرش افراد کم قدرت نسبت به
عدم تعادل در توزیع قدرت و ثروت در سازمانها و نهادهای یک کشور» تعریف میشود که
از دید افراد کم قدرتتر بیان میگردد.
2- پرهیز از ناشناختهها«Uncertainty
Avoidance»: این امر به صورت
«میزانی که افراد هـر جامعه در موقعیتهـای غیرقطعـی و نامعلوم احسـاس تهـدید مـیکنند»
بیان مـیشود. در فرهنگهایی که پرهیز از ناشناختهها (پرهیز از عدم قطعیت)، پایین
است افراد تشویق میشوند تا در آینده نفوذ کنند و آن را بهتر کنند، اما فرهنگهایی
که پرهیز از عدم قطعیت در آنها بالا است افراد بردبار هستند و برای تغییر امر
مبهم کار چندانی صورت نمیگیرد.
3- فردگرایی/ جمعگرایی«Individualism
/ Collectivism» : در جوامع
فردگرا، فرد و علایق وی مهمّتر از گروه و جمع تلقی میشود، اما برعکس، در فرهنگهای
جمع گرا، افراد از آغاز تولّد گروههایی منسجم را تشکیل میدهند که در سراسر زندگی
از افراد حمایت میکنند و انتظار میرود که فرد نیز به جانبداری گروه عمل کند.
4- مردانگی / زنانگی
«Masculinty/ Feminity»: در
فرهنگهای مردانه تکیه بر کار زیاد، کسب درآمد، رفتن به شغل بالاتر میشود و فرد
احساس انطباق شخصی با کار دارد. برعکس، در فرهنگهای زنانه ارتباط کاری خوب با
سرپرست، زندگی و کار، توجه به کیفیّت و توجّه به افراد مظلوم و حفظ محیط زیست مطرح
هستند.
5- گرایش بلند مدت / کوتاه مدت
«Long term / Short term Orientation» : در فرهنگهای دارای دید بلند مدّت، «پایداری»، «عقل معاش»، «حیا» و
«تنظیم روابط براساس موقعیت» ارزشهای اساسی به شمار میروند و ثبات جامعه بر پایه
روابط نامساوی میان مردم شکل میگیرد و خانواده نمونه تمام سازمانهای اجتماعی به
شمار میرود (هافستد . به نقل از موحدی ،1383: 90-74).
** با توجّه به این موارد، میتوانیم به
مقایسهای میان مفروضهای فرهنگی شاین و بعدهای ارزشی هافستد به صورت زیر توجه
نماییم (موحدی :1382).
** پس از بیان دیدگاه شاین در مورد مفروضهای
فرهنگ و دیدگاه هافستد در مورد بعدهـای ارزشی یک فرهـنگ و ارائه مقایسهای میان
این دو، به جهـت دستیابی، مبانی و مفروضهای فرهنگی کنونی مردم ایران، اقدام به
مقایسه دو گروه داده آماری با این دیدگاه کردهایم که خلاصه نتایج آن به شرح زیر ارائه
می شود.
دادههای آماری مورد استفاده از منابع
زیر حاصل شدهاند:
1- مطالعه انجام شده توسط دکتر منوچهر
محسنی و همکاران به نام «بررسی آگاهیها ، نگرشها و رفتارهای اجتماعی – فرهنگی در
ایران» – نیمه دوم سال 1374 – انتشار : 1379- (67% جامعه
آماری مربوط به تهران بوده است.)
2- یافتههای پیمایش در 28 استان کشور: «
ارزشها و نگرشهای ایرانیان» – موج
دوم، ویرایش اول – طرح های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی – زمستان 1382.
نتایج حاصل از مقایسههای انجام شده
عبارتند از:
پس از بیان این بخشها و رسیدن به
برخی
نتیجهها در مورد چیستی مفروضهای
فرهنگ کنونی مردم ایران، به مقایسهای میان این نتیجهها با مطالعه هافستد (چلبی،
1381 و موحدی 1383) می پردازیم.
بعدهای ارزشی هافستد دستاوردهای
هافستد 1973 م و بعد (ایران در میان چهل کشور) آمارهای
دکتر محسنی
1374 آمارهای ارزشها
و نگرشها
1382
فاصله قدرت رتبه 20-19 فاصله قدرت
پایین فاصله قدرت پایین
فردگرایی رتبه 24 – به سمت جمع گرایی فردگرایی
بالا فردگرایی بالا
مردانگی رتبه 36-35 وجود حالتهای
مردانگی متوسط وجود حالتهای مردانگی متوسط
تردید گریزی رتبه 32- 31 ریسک پذیری
بالا ریسک پذیری بالا
نتیجه گیری
بنابراین می توانیم به طور خلاصه برخی
از مبانی فرهنگ کنونی مردم ایران را به فهرست زیر حدس بزنیم (البته بیان دقیقتری
از این مفروضها نیار به مطالعات میدانی دارد که امید است در آینده تحقّق پذیرد)
که جامعه ما ظرف چند سال اخیر در تشخیص اینکه چه چیزی حقیقت است گرایش به ریسک
پذیری (بالا) داشته است؛ زمان
توسعه در حدود یک سوم افرادجامعه مطرح است اما در کل به برنامهریزی و زمان بیتوجّهی
وجوددارد؛ گرایش به تشکیل خانوادههای هستهای افزایش یافته است که بیانگر نگرش
نوینی به فضا و مکان به شکل ایجاد محدوده های فردی میباشد؛ گرایش به خنثی بودن
مردم مطرح است، فردگرایی تقویت شده ونظامهای اصالت سود حالت غالب دارند؛ فاصله
قدرت پایین است و روابط کاری به صورت فروشنده و خریدار میباشد؛ امور فرامادّی
همانند امور فیزیکی، واقعیّت انگاشته میشوند و کار با خانواده در وجود شخص آمیخته
است.
منابع
- ارزشها و نگرشهای ایرانیان (موج
دوم). (1382، زمستان). ویرایش اول. وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامی. طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- ایران نژاد، علیرضا. (1385) . تدوین
مبانی و مفروضهای فرهنگ کشور. تهران دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی.
- جعفری، محمد تقی. (1379). فرهنگ پیرو،
فرهنگ پیشرو. مؤسسه تدوین و نشر آثار علاّمه جعفری، چاپ اول.
- چلبی، مسعود. (1381). بررسی تجربی
نظام شخصیّت در ایران. تهران. موسسه پژوهشی فرهنگ هنر و ارتباطات.
- شاین، ادگار اچ. (1383).
مدیریت فرهنگ سازمانی و رهبری. (ترجمهی
برزو فرهی بوزنجانی و شمس الدین نوری نجفی). چاپ اول. تهران. سیمای جوان.
- محسنی، منوچهر. (1379). بررسی آگاهیها،
نگرشها و رفتارهای اجتماعی – فرهنگی در ایران. تهران.
دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی .
- موحـدی، مسعود. (مرداد و شهریور
1382). مقاله مفروضـات اساسـی شکلدهنده فـرهنگ سازمانی. مجله دانشکده و پژوهشکده
علوم انسانی دانشگاه امام حسین (ع).
مدیریت 2 شماره 52.
- موحدی مسعود. (1383). گزارش تحقیق
تعیین ویژگیهای فرهنگ ملّی – اسلامی (با
نگاهی به ربط این ویژگیها با توسعه). تهران دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی.
- Hofstede, G. (1980). Culture`s Consequences .Califoria : Sage
- Hofstede, G. (1997). Culture`s and Organizations. 2nd.ed Mc Graw Hill.
- Hofstede, G. (2001). Culture`s Consequences :Comparing Values . Behavours
Institutions and Organizations, Across Nationations. Inttl/ Sage Publication
- Parsons, Talcott. (1951). The Sosial System. Illinois: Free Press.
- Schein EH. (1984). Coming to a New Awareness of Organizational Culture, Sloan
Management Review , winter
نقل از mh.farhangoelm.ir