دفتر فرهنگ

حوزه فرهنگ، هنر و رسانه

دفتر فرهنگ

حوزه فرهنگ، هنر و رسانه

طبقه بندی موضوعی



   

 معرفی کتاب


«روشنفکران و شکست در پیامبری»



تکوین فرهنک ، امری پیچیده و هزارتو است که در بستر زمان و در تاریخ  وجغرافیای ذهن و روان انسانها سایه می گستراند و در شیوه عینی زندگانی مردمان پرده از صورت بر می گیرد.

در تکوین فرهنگ البته همگان موثرند، لیک برخی انسانها در این میانه نقشی فراتر دارند و بر فراز حیات اجتماعی و تاریخی مردمان می تابند و رنگ های سلوک و تفکر خویش را بر حیات افراد و جوامع می تابانند ،به گونه ای که مردمان با شیدایی حول آن تفکر و شیوگان حیات ،در درازنای تاریخ ، زندگی و تطور خویشتن را صورت می بندند.

شاید واژه " پیامبر " در بیان این حجم عظیم معنادهی  و صورتگری حیات فردی و اجتماعی رسا باشد .

روشنفکران در دوران مدرن کارکردی مشابه برای خویش جسته اند ، اما در واقعیت زیست­جهان فرهنگی مردمان هم نقشی این­سان دارند ؟

کتاب «روشنفکران و شکست در پیامبری» نوشته ایوا اتزیونی-هالوی با ترجمه حسین کچویان در پی پاسخ به این سوال سترگ است .

 

جهانی سازی و فرهنگ

تجاری سازی فرهنگی یا تنوع فرهنگی؟ 

(مطالعه موردی WTO و یونسکو)   

مقدمه

جهانی شدن (Globalization) به‌مفهوم گیدنزی آن، «تشدید روابط اجتماعی جهانی»، از دهه 1970 تحقق یافته و در این مقاله مفروض است. اما آنچه مورد بحث و مورد مناقشه قرار می‌گیرد، "جهانی‌سازی" ((Globalizoing به‌عنوان یک پروژه (As a Progect) است؛ که از سوی برخی قدرتمندان دنبال گردیده و شامل ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. گیدنز معتقد است؛ روند جهانی شدن یک فرایند تک‌خطی نیست؛ بلکه یک روند دیالکتیکی است؛ که همزمان با پیدایش "نظام‌های انتزاعی"، ملی‌گرایی، منطقه‌گرایی و تنوع فرهنگی نیز تقویت می‌شود. (گیدنز، 1377، 85-75)

اگر بخواهیم تلاش‌های صورت گرفته در راستای "یکسان‌سازی فرهنگی" و "دفاع از تنوع فرهنگی" را با یک چشم‌انداز جهانی در سه دهه اخیر مطالعه کنیم، می‌توانیم در سطح بین‌المللی، منطقه‌ای، ملّی و حتی افراد حقیقی و حقوقی به کدها و مفاهیمی اشاره نماییم، که می‌توانند همچون سرنخ، ما را به محتوای مباحثات، رهنمون ساخته و به یک جمع‌بندی برسانند.

·          در سطح مفهومی، می‌توان "جامعه اطلاعاتی" (Infprmation Socitty) را در برابر جامعه معرفتی (Knowledge Socitty) قرار داد؛ که در مفهوم اول، به‌عنوان نماد "جهانی‌سازی فرهنگی"، غلبه تولید و پردازش اطلاعات بر تولیدات صنعتی و کشاورزی مورد تأکید است. (شکرخواه، 1384، 20) اما در "جامعه معرفتی"، به‌عنوان ترجمان "تنوع فرهنگی"، تلاش می‌شود، ضمن تأکید بر "آزادی جریان اطلاعات"، به برابری نیز توجه ‌شود. به تعبیر معتمدنژاد، در جامعه معرفتی، بین آزادی و برابری، تعادل برقرار می‌گردد. برخلاف جوامع سوسیالیستی که به برابری توجه داشته و آزادی را فدای آن می‌کرد و برخلاف جوامع غربی که برابری را فدای آزادی می‌کرد، می‌توان توأمان به هر دو توجه داشت. (شکرخواه، همان، 23)

·          در سطح ملّی می‌توان به تلاش‌ آمریکا در راستای حاکمیت جهانی و مخالفت یک‌جانبه وی در مذاکرات یونسکو و در نهایت، خروج از این سازمان اشاره کرد. دفاع اکثر ملت‌ها از هویت ملی و زبانی خویش –به‌عنوان نمونه، ممنوعیت به‌کارگیری زبان غیر فرانسوی در فرانسه–، در این سطح قابل تحلیل است.

·          در سطح منطقه‌ای می‌توان به تلاش‌های آمریکا، اروپا از یک سوی و تلاش کشورهای جهان سوم، منطقه آسیا و آفریقا از سوی دیگر اشاره کرد. گاهی اروپا با آمریکا متحد می‌گردد؛ اما در سال‌های اخیر، بر هویت متمایز تأکید می‌شود.

·          در سطح سازمان‌های بین‌المللی "سازمان جهانی تجارت" و "یونسکو" (سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد) را می‌توان نماینده دو جریان دانست؛ اولی با تلاش در راستای تجاری‌سازی فرهنگ با ایده اصل "کاملةالوداد" و اصل "رفتار ملی" از یکسان‌سازی دفاع می‌کند؛ در حالیکه یونسکو با ایده "استثنای فرهنگی" از تنوع فرهنگی حمایت می‌کند.

مروری بر تئوری‌ها و دیدگاه‌های دولت فرهنگ


جایگاه دولت در عرصه فرهنگ

 مقدمه   

امروزه وقتی نامی از نظم، اجتماع و زندگی برده می‌شود ناخواسته در ذهن، مفهوم دولت متصور می‌شود. علت این تصور آن است که دولت در همه شئونات زندگی انسان دیده می‌شود؛ از بدو تولد که انسان باید نام خود را در دفتر ثبت احوال در هر کشوری ثبت کند و شناسنامه‌ای به‌عنوان برگ شهروندی در اختیار خود بگیرد تا زمانی که در بستر خاک آرام می‌گیرد، ناگزیر از ارتباط با دستگاه‌های دولتی و غیردولتی- که آن‌ها نیز زیرنظر دولت قرار دارند- است. حال این ‌که چرا انسان‌ها باید با دولت ارتباط داشته باشند؟ باید از اجداد و نیاکان آن‌ها پرسیده شود که چرا دستگاهی به نام دولت به وجود آوردند؟ زیرا که دولت‌ها خواسته یا ناخواسته بشری هستند.
انسان‌ها دولت‌ها را در همه امور خود هم مسؤول دانسته و هم این‌که خواهان آن هستند که آزادی آن‌ها را محدود نکنند. به عبارتی یک انسان مدرن از دولت، انتظار خدمتگزار بودن را دارد و این در حالی است که ابزار انجام آن را نیز در اختیار آن قرار می‌دهد و خود را به تبعیت از خواسته‌های قانون شده خویش فرا می‌خواند. از این‌رو شهروند نیز خواست خدمت کردن دولت را از طریق همین قوانینی که وضع می‌گردد پیگیر می‌شود.
از جمله مسایلی که ریشه‌ای عمیق با انسانیت انسان دارد، فرهنگ است. فرهنگ هر مفهومی که داشته باشد واژه‌ای است که بیانگر تفاوت انسان‌ها از سایر موجودات و در همان حال جداکننده انسان‌ها از یکدیگر و به هم پیوند دهنده آن‌ها است. زیرا از یک سو فرهنگ خاص گروهی از انسان‌ها، آن‌ها را از دیگر گروه‌ها متمایز می‌سازد و در عین حال در یک گروه، آن فرهنگ وجه اشتراک بین آن‌ها محسوب می‌شود. بر این اساس انسان‌ها از دولت‌ها انتظار آن را دارند که در این راه که به وجه اشتراک و افتراق آن‌ها منتهی می‌شود، آن‌ها را یاری رساند و اگر بحران یا مشکلی ایجاد شد به حل و فصل آن بپردازد و این‌جاست که سیاست‌گذاری فرهنگی که همان تلاش تصمیم‌گیران اجتماع برای تعیین الگوها و خط‌مشی‌های فرهنگی آن جامعه است، پدید می‌آید. از این رو شهروندان و دولت خواسته‌های خود از یکدیگر را به نقد و ارزیابی می‌کشانند.
اما اندیشمندان جامعه به طرح این پرسش می‌پردازند که عمق دخالت دولت در فرهنگ چیست و تا چه حدی می‌تواند در فرهنگ انسان‌ها نفوذ کند؟
در این مقال سعی بر آن است تا رابطه دولت با فرهنگ مورد بررسی قرار گیرد. رابطه‌ای که در کشمکش‌های تئوریها و سیاست‌ها تعاریف و دیدگاه‌های مختلفی را به خود جلب کرده است. در نهایت آنچه که برآیند بررسی این کشمکش‌ها مورد نظر است، رسیدن به این نتیجه خواهد بود که حیطه دخالت دولت در تحولات فرهنگی و طی آن در مسیر تاریخی انسان‌ها تا کجاست؟

تحول شبکه‌های اشاعه فرهنگی

                           

اشاعه فرهنگی «Cultural Diffusion » و رقابت، دو وجه اصلی تاریخ انسان از زمان تأسیس تمدن‌ها بوده است. در دوران ماقبل مدرن، مذاهب و امپراتوری‌های جهانی از طریق تأسیس مجموعه‌های فرهنگی - نهادی، ارتباطات و کنش فرهنگی با مناطق دور دست را میسر می‌ساختند و به واسطه همین ارتباطات، روابط فرهنگی مستحکمی استوار می‌شد (Held, 1999: 341). به موازات مذاهب جهانی، امپراتوری‌های جهانی، اشاعه رفتارهای فرهنگی را به عنوان بخش انفکاک ناپذیر استراتژی «کثرت گرایی فرهنگی» خود مورد توجه قرار می‌دادند. قدرت‌های امپریالیستی با توجه به توانایی تدارکاتی و قدرت نظامی خود با برقراری اتحاد میان نخبگان، حول خطوط قومی و جغرافیایی به دنبال تأسیس امپراتوری‌های بزرگ بودند. حتی اگر این استراتژی شکست می‌خورد، اما میراث فرهنگی جدیدی بر جای می‌گذارد. به عنوان مثال امپراتوری کوتاه مدت اسکندر مقدونی تأثیرات عجیبی بر اشاعه زبان یونانی و دانش فلسفه و ادبیات هلنیستی در خاور نزدیک بر جای گذارد. امپراتوری روم زمینه لازم را نخست برای رسوخ فرهنگ هلنی و سپس مسیحیت به آفریقای شمالی و اروپای شمالی و غربی فراهم کرد. امپراتوری هان در چین زمینه مشابهی را برای اشاعه خط، ادبیات، آداب و رسوم رفتاری، علم و تکنولوژی چینی به وجود آورد (Ibid: 341).

 در تمام مدتی که امپراتوری‌های اروپایی زمینه لازم را برای قدرت‌های فرهنگی خارج از اروپا فراهم می‌کردند، با ظهور ناسیونالیسم و دولت- ملت در قاره‌های اروپا و آمریکا، الگوهای پیچیده چند ملیتی و چند قاره‌ای فرهنگی و خاص گرایی‌ها از نو تغییر شکل یافتند. دولت‌ها به دنبال ملت‌هایی متحد بودند تا بر آن‌ها حکم برانند و ملیت‌ها به دنبال دستیابی به حق تعیین سرنوشت از سوی دولت ها بودند. اغلب نهادهای فرهنگی و جریان‌های فرهنگی در درون مرزهای دولت- ملت‌های نو ظهور شکل گرفتند. نظام زبان، نظام‌های آموزشی، حمل و نقل، ارتباطات، اعمال عبادی و هویت، همه و همه در قالب مرزهای سرزمینی ملی تعریف می‌شدند. با نفوذهای خارجی، به شکل مظنون یا خصمانه برخورد می‌شد. جهان‌شمولی و بین‌الملل‌گرایی طرفداران خاص خود را در غرب داشت. نهادها و رفتارهای فرهنگی فراملیتی همچنان تداوم داشت. در واقع، از درون سیستم دولت- ملت در اروپا، گفتمان‌ها و ایدئولوژی‌های سکولار قدرتمندی (چون لیبرالیسم، مارکسیسم و دانش مدرن) ظهور کرد که عقلانیت عصر روشنگری، کاربرد و توسل به آن‌ها را توصیه می‌کرد. البته این ناسیونالیسم بود که ‌به سبب حمایت سیستماتیک دولت مدرن، مبدل به نیروی قدرتمند فرهنگی دوران جدید شد. از این منظر، نقطه اوج جهانی شدن فرهنگ در دل گذشته نهفته است، چرا که قدرتمند ترین و مهم‌ترین جریان‌ها و روابط فرهنگی در درون مرزهای دولت- ملت نضج گرفتند (Ibid:362).

توانا سازی مدیران استراتژیک کشور با رویکرد مدیریت استراتژیک فرهنگی

                               

 مقدمه

صاحب‌نظران و اندیشمندان امر توسعه زیر ساخت توسعه هر کشور و اجتماعی را فرهنگ آن کشور و جامعه تلقی می‌نمایند. بدین معنی که توسعه در تمامی عرصه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ارتباط ناگسستنی، متقابل و استوار با مقوله فرهنگ دارد یعنی در حقیقت کلیه حوزه‌های وسیع غیرفرهنگی در فرآیند تغییر و تحول و توسعه شدیداً از عوامل فرهنگی تأثیر می‌پذیرند.

از طرفی با توجه به تغییر و تحولات محیطی و تکنولوژیکی چالش‌های فراروی کشورهای در حـال توسعـه، تهدید و چالش جـدید نرم و فرهنگی است. بدین معنـی که جهان در فرآیند کوچک‌‌سازی و تبدیل به یک دهکده جهانی که به تبع توسعه فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات و استراتژی‌های جهانی شدن یا جهانی‌سازی درحال شکل‌گیری است، در پی هضم باورها و ارزش‌های قومی و منطقه‌ای است. بی شک ایجاد نهادها و سازمان‌های بین المللی از قبیل سازمان تجارت جهانی (WTO) و ایجاد قوانین و مقررات تبادل کالا و محصولات طبق استانداردهای معین، همراه خود الزامات رفتاری واحد را در سراسر جهان دیکته می‌نماید و این امر اعتقادات و هنجارهای محلی- سنتی و منطقه‌ای را با چالش جدی مواجه می‌سازد.

از سوی دیگر صاحب‌نظران و دانشمندان علوم اجتماعی، مدیریت و مهندسی در طراحی و معماری هر نظام اجتماعی محوریت معماری نظام اجتماعی را با نظام فرهنگی می‌دانند. بدین معنی که کارکردهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی هر نظام اجتماعی باید انعکاس دهنده هویت، رنگ، بو و ماهیت فرهنگی باشد که آن نظام اجتماعی در آن شکل گرفته است. برای همین در کارکرد نظام سیاسی یک جامعه انتظار می‌رود که وجهه فرهنگی نظام سیاسی منعکس شود، در کارکرد اقتصادی، وجهه فرهنگی نظام اقتصادی و در کارکرد اجتماعی آن وجهه فرهنگی نظام اجتماعی برجسته شود.

بنابراین اگر بپذیریم که چالش اساسی قرن بیست و یکم چالش و تهدید فرهنگی است و اگر بپذیریم که زیر ساخت توسعه و تحول هر نظام اجتماعی، فرهنگ آن جامعه و اجتماع می باشد و اگر دیدگاه دانشمندان علوم اجتماعی و مهندسی سیستم را در طراحی و معماری کلان هر نظام اجتماعی قبول کنیم بنابراین مدیران استراتژیک کشور که عاملان اساسی تغییر، تحول و توسعه به حساب می‌آیند، بایستی با رویکرد مدیریت استراتژیک فرهنگی با مفاهیم و مبانی دینی، اعتقادی، ارزشی فرهنگ اسلامی آشنایی کامل پیدا نمایند یعنی اینکه مدیران و رهبران عالی نظام جمهوری اسلامی که هدایت امور اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را دارند بایستی با رویکرد استراتژیک فرهنگ کشور آشنایی کامل داشته باشند تا بتوانند در انجام تغییر، تحول و توسعه سازمانی ارزش‌ها، اعتقادات و مبانی دینی و فرهنگی را لحاظ نمایند و انجام این مهم مستلزم طی دوره‌ دکترای مدیریت استراتژیک فرهنگی است

متدولوژی مدیریت فرهنگی

ارائه متدولوژی مهندسی مجدد فرآیندهای مدیریت فرهنگی کشور

                                   

 مقدمه

مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار به عنوان یک ابزار مدیریتی محبوب برای مقابله با تغییرات بسیار سریع تکنولوژی و بازاریابی در بازارهای رقابتی امروزی مطرح شده است و این ابزار مدیریتی به تجزیه و تحلیل کردن و طراحی مجدد جریان کار و فرآیندها در درون و برون سازمان برمی‌گردد (Rang, 2001:125-134.).

واژه مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار برای اولین بار در سال 1991 در گفته‌ها و مقالات آقای داونپورت مطرح شد و از جمله اساتید این علم هَمِر و چمپی هستند که در این باره مقالات بسیاری ارائه کرده‌اند. در واقع این افراد از دیدگاه جدیدی به سازمان‌ها نگاه کردند و نگرش‌های سنتی مدیریت را متحول کردند (Sawy).

مهندسی مجدد از دریچه کاملاً جدیدی به سازمان‌های دولتی و خصوصی می‌نگرد. بر اساس این رویکرد جدید، این جامعه هستند که در نهایت، بهای خدمات و محصولات تولیدی سازمان‌ها و نیز سود سرمایه صاحبان آن‌ها را پرداخت می‌کنند، پس به همین دلیل، مردم یا مشتریان، اصلی‌ترین ذی‌نفع سازمان‌ها هستند. از این دیدگاه همه سازمان‌های سنتی امروزی که ریشه در نگرش مکانیکی کسانی چون آدام اسمیت، تیلور و ماکس ‌وبر دارند باید ساختار و پردازش‌های درونی خود را به گونه‌ای دگرگون و نوسازی کنند که تمام توان و انرژی سازمان‌ها صرف پاسخگویی به نیازها و انتظارات جامعه (مردم یا مشتریان) شود [3]. سازمان‌های فرهنگی نیز از دیگر سازمان‌ها مستثنی نیستند و با نگرش جدید باید تحول اساسی در فرآیندهای خود از طریق انجام مهندسی مجدد ایجاد نمایند. در ادامه ابتدا مهندسی مجدد را تعریف نموده، سپس در مورد چگونگی تعریف فرآیندهای فرهنگی روشی تشریح شده و در انتها نیز متدولوژی مهندسی مجدد فرآیندهای مدیریت فرهنگی کشور ارائه شده است.


       آسیب‌شناسی‌فرهنگ زنانگی (فمنیسم)           علی‌اکبر رشاد   

 ستمهای‌ روا شده‌ بر زن، از بزرگ‌ترین‌ و کهن‌ترین‌ ستم‌های‌ تاریخ‌ بشری‌ است‌ و بی‌شک‌ خردمندان‌ و نیک‌ خواهان‌ باید عاجلاً‌ برای‌ این‌ زخم‌ کهنه‌ و درد مزمن‌ انسان، چاره‌ای‌ علمی، منطقی‌ و عملی‌ بجویند. بی‌تردید نه‌ مدافع‌ "حقوق‌ زن"، لزوماً‌ فمنیست‌ می‌باشد و نه‌ یک‌ "منتقد فمنیسم" حتماً‌ مخالف‌ حقوق‌ زنان‌ است، لهذا امر مهم‌ دفاع‌ از حقوق‌ و منزلت‌ انسانی‌ زن‌ را نیز با مرام‌ "فمنیسم"، نباید مساوی‌ انگاشت.

همچنین‌ نقد یا مطالعه‌ی‌ آسیب‌ شناسانه‌ی‌ یک‌ تفکر یا مرام، لزوماً‌ به‌ معنی‌ انکار جهات‌ و آثار مثبت‌ آن‌ اندیشه‌ و مرام‌ نیست. بسا تفکر و مرام‌ نادرستی‌ که‌ در کنار ابعاد و آثار منفی‌ و زیانبار فراوان‌ خود، پیامدهای‌ قهری‌ مثبتی‌ نیز ببار آورد. هرچند فمنیسم‌ در اوایل‌ قرن‌ هفدهم‌ به‌ عنوان‌ جنبش‌ استیفای‌ حقوق‌ زنان، ظهور کرد اما امروز به‌ مثابه‌ "مبنا" یا "متد مطالعه" در اکثر حوزه‌های‌ علوم‌ انسانی‌ همچون‌ معرفت‌ شناسی، هستی‌ شناسی، الهیات، انسان‌شناسی، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه‌ی‌ اخلاق، فلسفه‌ حقوق، فلسفه‌ی‌ سیاست‌ و گاه‌ حتی‌ در حوزه‌ علوم‌ طبیعی‌ مانند زیست‌شناسی‌ حضور یافته‌ است. هم‌ ازاین‌روست‌ که‌ این‌ مرام، هویتی‌ چند ضلعی‌ پیدا کرده‌ که‌ گاه‌ هریک‌ از اضلاع‌ آن‌ به‌ تنهایی، مسلکهای‌ گوناگونی‌ را با مبادی‌ و مبانی‌ مختلف‌ در بر می‌گیرد.

تنها در مطالعات‌ جامعه‌ شناختی‌ و روان‌ شناسی‌ اجتماعی، نحله‌های‌ متنوعی‌ چونان‌ لیبرال‌ فمنیسم، فمنیسم‌ مارکسیستی، سوسیال‌ فمنیسم، فمنیسم‌ روانکاوانه، فمنیسم‌ اگزیستانسیالیستی، فمنیسم‌ رادیکال‌ و بالاخره‌ فمنیسم‌ پسامدرنی‌ پدید آمده‌اند. اگر ادعا شده:"در قرون‌ وسطی‌ فلسفه، کنیز دیانت‌ بود"، به‌ نظر ما در عصر جدید، علم‌ نیز خدمتکار ایدئولوژی‌ها شده‌ است! اکنون‌ به‌ جای‌ آنکه‌ معرفت‌شناسی، زیرساز نظریه‌های‌ حقوقی‌ و سیاسی‌ گردد این‌ نظامهای‌ سیاسی‌ و حقوقی‌اند که‌ معرفت‌شناسی‌ سازگار با خود را جعل‌ می‌کنند! امروز حتی‌ در علومی‌ چون‌ "زیست‌شناسی"، ردپای‌ ایدئولوژی‌ها را می‌توان‌ مشاهده‌ کرد! اکنون‌ عنوانی‌ چون‌ "علم‌ ایدئولوژیک"، یک‌ واقعیت‌ است. خردمندان‌ نیک‌ در می‌یابند که‌ اختلاط‌ حوزه‌های‌ مطالعاتی، علم‌ و فلسفه‌ را دست‌ خوش‌ گرایشها و پیش‌ فرضهای‌ سیاسی‌ کردن، حاصلی‌ جز تحریف‌ حقایق‌ و ابهام‌ آلود ساختن‌ فضای‌ دانش‌ و معارف‌ بشری‌ ببار نخواهد آورد. روزی‌ مارکسیسم‌ سعی‌ می‌کرد اصول‌ سست‌ دیالکتیک‌ مارکسی‌ را به‌ همه‌ی‌ حوزه‌های‌ علوم‌ انسانی‌ و علوم‌ طبیعی، تسر‌ی‌ دهد و کامیاب‌ نشد. دیگر روز نازی‌ها تلاش‌ کردند توسط‌ هزاران‌ زیست‌ شناس، و از جمله‌ 30000 پزشک‌ عضو انجمن‌ ملی‌ پزشکان‌ جامعه‌شناس‌ و اعضا شاخه‌ی‌ پزشکی‌ حزب‌ نازی، مد‌عیات‌ پوچ‌ خود را توجیه‌ کنند و ناکام‌ ماندند. امروز فمنیسم‌ سعی‌ می‌کند همان‌ تجربه‌های‌ شکست‌ خورده‌ را به‌ نام‌ دفاع‌ از حقوق‌ زن، تکرار کند. به‌ نظر ما دفاع‌ از حقوق‌ حقه‌ی‌ زنان، به‌ تحریف‌ علوم‌ و افکار، یا به‌ دیگر نمایی‌ واقعیتهای‌ طبیعی‌ و انسانی، نیاز ندارد.

تفاوتهای‌ طبیعی‌ واقعی‌ زن‌ و مرد را مفرطانه‌ تبیین‌ جامعه‌ شناختی‌ کردن‌ و دوگانگیهای‌ زیست‌ شناختی‌ میان‌ آن‌ دو - حتی‌ فعل‌ و انفعالات‌ هورمونی‌ و ژنتیکی‌ و فیزیولوژیک‌ - را نتیجه‌ی‌ سازمان‌ حاکم‌ بر جامعه‌ و تربیت‌ خاص‌ اجتماعی‌ انگاشتن، حریم‌ علوم‌ و معارف‌ را مخدوش‌ می‌سازد و از آنجا که‌ این‌ نگرش، غیر علمی‌ است‌ هرگز مشکل‌ حقوق‌ ضایع‌ شده‌ و منزلت‌ از دست‌ رفته‌ی‌ زن‌ را نیز حل‌ نخواهد کرد.

نحوه ی آشنایی ما با علوم اجتماعی(2)  گفت‌وگو با دکتر کچویان


ورود این علوم جدید به جامعهی ما چه پیامدهای معرفتی به دنبال داشته است؟

به یک معنا (من بدون اینکه ارزیابی بکنم) اثر معرفتیاش این است که ما از دوران مدرن، به تبع خود مدرنیستها، هر چند که مدرن نبودیم، مدرنزده بودیم؛ نظریهی اجتماعی رفته رفته در جهان غرب شأنیت زیادی پیدا کرد و از قرن نوزدهم به بعد به عنوان مهمترین ابزار اگر نگوییم یگانه ابزار تعامل با جهان و قدمهای مختلف زندگی مطرح شد.

نحوه ی آشنایی ما با علوم اجتماعی(1)  گفت‌وگو با دکتر کچویان


اشــــاره :
دکتر حسین کچویان را شاید بیشتر از هر چیز دیگری با آثارش بتوان معرفی کرد: نقد نظریه پایان ایدئولوژی، میشل فوکو و دیرینه‌شناسی دانش، کندوکاو در ماهیت معمایی ایران، جهانی شدن و حتی ترجمه‌هایی چون علم و جامعه‌شناسی معرفت، روشنفکران و شکست پیامبری. اما این همه، معرف مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران نیست. وی که دانش‌آموخته‌ی دانشگاه تهران، تربیت مدرس و منچستر انگلیس است، مدت زمانی را نیز از محضر دکتر «حائری یزدی» و «آیت‌الله جوادی آملی» بهره برده است. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، این روزها به سبب بحث‌هایی که در حوزه‌ی فلسفه‌ی علوم‌اجتماعی مطرح می‌کند، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. عصر یک روز چهارشنبه در اتاق مدیر گروه جامعه‌شناسی واقع در طبقه‌ی پنجم دانشکده‌ی علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران پای صحبت‌های ایشان نشستیم تا از علوم‌اجتماعی و وضعیت تاریخی آن در جامعه‌ی ایرانی بگویند
.

 کاربرد و کارکرد نظریهی اجتماعی شروع کنیم و اینکه نظریهی اجتماعی در مقام تأثیرگذاری و کاربرد، دارای کاربردی خاص است یا کاربردهای متفاوتی برای آن میتوان متصور بود؟

علوم انسانی را برای چه می‌خواهیم؟     دکتر داوری

اشــــاره:

گفتیم که افسوس ما دیر به دنیا آمده‌ایم و فرصت برای بهره بردن از شما برایمان اندک است. مقدمه‌ی ما که تمام شد، گفتند: همانطور که اشاره کردید من زود به دنیا آمدم! ما از علوم انسانی پرسیدیم. بعد از یک عمر تفکر «در» و «درباره» علوم انسانی، دوباره در مورد آن فکر کردند؛ هم مشتاق و امیدوار، هم خسته و دلریش، سر از زیر برداشتند و از راهی طی شده دردمندانه سخن گفتند: من درباره علوم انسانی چه می‌توانم بگویم؟ متن سخنان را تنظیم نموده و خدمت استاد فرستادیم، از دقت و حوصلهی فراوانی که برای اصلاح و تکمیل متن صرف شده بود، دریافتیم که با تفکر تنفس می‌کنند.

 

 فلسفه‌ی علوم اجتماعی از تحلیلی تا قاره‌ای  سیدمهدی محمدی

اشــــاره : دو مفهوم تحلیلی و قاره‌ای قسیم‌های دسته‌بندی مرسوم و متداول در فضای تفکر و اندیشه فلسفی می‌باشند. این دو مفهوم اشاره به دو سنت فکری فلسفی‌ متفاوتی دارند که به زعم بسیاری کسان، تفاوت آن‌ها گاه بنیادین است. این دوگانه در صورت‌ها و لایه‌های مختلف ظهور و بروز خود، نمایش تفاوت‌های اساسی‌شان می‌باشند. یکی از لایه‌های ظهور این دو سنت فلسفی، فلسفه علوم اجتماعی می‌باشد. این‌که فلسفه علوم اجتماعی به اعتبار این دو سنت فکری چه طیفی از تغییرات را پذیرا خواهد بود، موضوع بحث حاضر می‌باشد که حاصل قلم دکتر سید محمد تقی موحد ابطحی، قائم مقام فصلنامه علمی پژوهشی روش‌شناسی علوم انسانی می‌باشد.

در آمدی بر فرهنگ شناسی

چیستی فرهنگ

فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی می‌کنند. فرهنگ ازآنِ مردم است؛[۱] فرهنگ را ادوارد تایلور (۱۹۱۷-۱۸۳۲)، مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهٔ خویش فرامی‌گیرد تعریف می‌کند.[۲][۳] هر منطقه از هر کشوری می‌تواند فرهنگی متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد.[۴] فرهنگ به وسیلهٔ آموزش، به نسل بعدی منتقل می‌شود؛ در حالی که ژنتیک به وسیلهٔ وراثت منتقل می‌شود.

 

فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان است. فرهنگ در بر گیرندهٔ این چیزهاست:

 


فرهنگ شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی


                نگاهی به آینده شبکه‌های اجتماعی مجاز    حسین کرمانی 

رشد روز افزون و محبوبیت بالای شبکه‌های اجتماعی مجازی در بین کاربران محققان را واداشته تا تحقیقات زیادی در این حوزه انجام دهند. اما امروزه و در کنار این رشد، سؤالی که ذهن برخی را به خود مشغول کرده است، آینده این شبکه‌هاست؟ براستی شبکه‌های اجتماعی مجازی به کجا می‌روند؟ برای رشد و توسعۀ آنها چه حدّی می‌توان متصور بود؟ آیا این شبکه‌ها کم‌کم محو شده و جای خود را به امکانات جدیدتر خواهند داد یا نه، با تغییر خود، کماکان محبوبیت خود را حفظ خواهند کرد؟

در این مقاله، ابتدا نگاهی به تاریخچه این شبکه‌ها و ویژگی‌های آنها انداخته و سپس انتقادهای مطرح شده در مورد این شبکه‌ها را برخواهم شمرد و نهایتاً نگاهی خواهم داشت به مباحثی که دربارۀ آیندۀ این شبکه‌ها انجام شده است.

فرهنگ ارتباطات

                                 اقتصاد توجه      دکتر باقر ساروخانی 

 

1ـ اقتصاد توجه 1  
منظور از این مفهوم، وسعت اطلاعات و محدودیت توجه است. در گذشته، انسانها بسیار بودند و اطلاعات اندک، اندک بودن اطلاعات از دو جهت مایه میگرفت:
الفـ اندک بودن تولید
در گذشته، تولید اطلاعات محدود بود. در عالم دانش یک فیلسوف یا یک متفکر همۀ دانش‌ها را فرا میگرفت2 زیرا:

درآمد :

زیست جهان انسان ، تماما انسانی است و در تمام اطوار وی نشان تعلق به انسان حک گردیده است ؛ از این روی است که قابلیت تحلیل و تاویل در تمام کردار و گفتار و اطوار آدمی فراهم است .

                فرهنگ پوشش

                  نشانه‌شناسیِ لباس             دکترحسین پاینده


نشانه‌شناسی یکی از رویکردهای اصلی و مهم در مطالعات فرهنگی است. این نوشته مدخلی است بر نشانه‌شناسی لباس، اما از آن‌جا که مطالعات فرهنگی ریشه در نقد ادبی دارد (و نه در جامعه‌شناسی)، من مایلم بحثم دربارۀ نشانه‌شناسی را با اشاره به یک رمان آغاز کنم. در صفحات آغازینِ رمان جزیرۀ سرگردانی، نوشتۀ سیمین دانشور، صحنه‌ای هست که لباس و معانیِ نمادینِ مختلفی که انواع لباس‌ها می‌توانند در تعامل‌های بینافردی ایجاد کنند، بسیار برجسته می‌شود. در صحنۀ مورد نظر، «هستی» (دختر جوانی که شخصیت اصلی رمان است) به دیدار مادر خود («مامان عشی») آمده است. مادر و دختر با هم زندگی نمی‌کنند زیرا بعد از مرگ پدرِ «هستی»، «مامان عشی» با «آقای گنجور» ازدواج کرده است و در خانه‌ او زندگی می‌کند، حال آن که «هستی» همراه با مادربزرگش همچنان در خانه پدری اقامت دارد. «مامان عشی» که می‌خواهد دخترش را شوهر بدهد، در حمام سونا با زن متمولی به نام «خانم فرخی» آشنا شده و قصدش این است که با همراه بردن «هستی»، دخترش را به خانم فرخی معرفی کند تا، بلکه او «هستی» را به عنوان عروس آینده‌اش بپسندد. در این صحنه می‌خوانیم که مادر «هستی» به دخترش گفته بود.....


سایه فرهنگ * فرهنگ سایه

پدرخوانده‌های علوم انسانی

گفت وگویی کوتاه با علی‌اکبر رشاد   

نقل از: روزنامه ایران، شماره 4374 به تاریخ 8/9/88، صفحه 11 (ایران فرهنگی)

کندو کاو در فرهنگ فضای مجازی و سایبرنتیک

چند پرسش فلسفی از سایبرنتیک و فضای مجازی-علی اکبررشاد

در حوزه‌ی فلسفه‌ی سایبرنتیک و حوزه‌ی محیط مجازی و ابزارهایی که در خدمت فضای مجازی هستند، کمتر اندیشیده‌ایم. تا راجع به فلسفه‌ی چیزی نیاندیشم آن‌را عمیق نخواهیم شناخت.

اصولاً ملل دیگر درک درستی از سنت‌ها و ابزارهای جهان جدید ندارند. حداقل زیان این فقدان و درک درست و گاه درک غلط یا منقطع ماندن ابزارهایی است که در اختیار است و عدم بهره‌گیری از منافع آن و گاه اندکی بهره‌برداری اما عدم بهره‌مندی درخور از آن و گه‌گاه بهره‌برداری نادرست از ابزارهای آن و به کار بستن سنت‌های جهان مدرن. بسیارند دستگاه‌هایی که از ابزارهای کنونی بهره نمی‌برند و هنوز هستند کسانی که طعنه می‌زنند به کسی که مثلاً لپ‌تاپ همراه داشته باشد. بنده که جزء طلبه‌های سالخورده قلمداد می‌شوم گاهی می‌خواهم در جلسات علمی لپ‌تاپ ببرم و همان‌جا فی‌المجلس به منابع مراجعه کنم ولی احتمال می‌دهم یک‌باره کسی حتی توهین کند.

آسیب های تلفن همراه و فرهنگ مجازی
 

 فرهنگ جوانان و تلفن همراه

چکیده:فرهنگ فراغت جوانان در ایران به سرعت تحت تاثیر فرهنگ رسانه های دیجیتال قرار گرفته است. تلفن همراه به عنوان شکل جدیدی از رسانه ارتباطی، مرزهای جدیدی را در شکل دهی به ارزش ها و هویت جوانان ایجاد کرده و علاوه بر تسهیل و تسریع برقراری ارتباط، الگوهای ارتباطی جوانان را نیز دستخوش تغییرهایی ساخته است. مقاله حاضر با اتکا بر یافته های کمی و کیفی به دست آمده از کاربران جوان تلفن همراه، و با الهام از مفهوم سازی «عادت واره» و «میدان» بوردیو، این استدلال را مطرح می کند که تلفن همراه، میدان جدیدی ایجاد کرده که جوانان در آن فرصت های بیشتری برای سرگرمی، ارتباط و استقلال عمل یافته اند و با آسان سازی و جبران برخی کاستی های حوزه عمومی، به تقویت عاملیت، فردیت و قدرت جوانان یاری رسانده است. با چنین قدرت بخشی، تلفن همراه همچنان در چهارچوب تفاوت های جنسیتی و طبقاتی و نیز تفاوت های مربوط به بهره مندی از سرمایه اجتماعی عمل می کند.

کلیدواژه ها : آسیب های تلفن همراه،استقلال عمل ،تلفن همراه ،فراغت ،فردگرایی ،فرهنگ جوانان

لینک دانلود مقاله

 

مسجد الکترونیک و تبلیغ دین


در فضای مجازی

نگارش در تاریخ ۹۳/۰۹/۰۳ توسط مدیر محترم وبلاگ مطالعات فرهنگی

مشاهده نتایج جستجوی 4کلید واژه در موتور جستجوگر گوگل به شرح زیر است.  

"تبلیغ مجازی" " تبلیغ دین در فضای مجازی"

"online mosque".........................  19,300 results"

"online church"..................... 624,000 results"

"virtual mosque"........................13,900 results"

"virtual church"......................... 118,000 results "

 

جالب اینجاست که نهاد های مرتبط با تبلیغ دین هنوز هیچ برنامه ی جامعی برای ایجاد مسجد الکترونیک ندارند و این بدان معنا هست که همین نتایج به دست آمده هم ربط زیادی به تلاش های صورت گرفته در کشور ما ندارد. به نظر میرسد یکی از ارکان مهم در تبلیغ مجازی دین بحث مسجد دیجیتال باشد( اصغری، 1392:17)

www.thebcom.org/mosquetour/index.htm   :نمونه مسجد مجازی

www.thevirtualchurch.com  : نمونه کلیسای مجازی

منبع:

اصغری، صالح ؛تحلیل و ارزیابی وبلاگ های دینی روحانیون در ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد،1392


.

گفت وگو  با دکتر عباس کاظمی

شکل‌گیری، گسترش و ورود مطالعات فرهنگی به ایران

 اگراجازه بدهید از منشأ و محمل مطالعات فرهنگی شروع کنیم. مطالعات فرهنگی در کجا و چگونه شکل گرفته است؟

مطالعات فرهنگی سنت خاصی است که در دانشگاه بیرمنگام به‌وجود آمد و البته ابتدا توسط جامعه‌شناسان به‌عنوان یک شاخه علمی پذیرفته نشد. چرا‌که اولاً این محققان از طبقات فرودست و کارگر جامعه بودند در حالی که جامعه‌شناسی اختصاص به افراد طبقات بالای جامعه داشت؛ ثانیاً آن‌ها به مسائل خرد و روزمره مانند فرهنگ کوچه و خیابان توجه می‌کردند که برای جامعه‌شناسان بی‌ارزش بودند. هم‌چنین روش بررسی‌شان هم با جامعه‌شناسی متفاوت بود. آن‌ها رویکرد انتقادی داشتند؛ کم‌تر کار تجربی می‌کردند و کارهای‌شان کیفی‌تر بود.....

فرهنگ در آیینه جامعه شناسی فرهنگ

 امروزه جامعه شناسی فرهنگ (Sociology of Culture) در دو معنای کاملاً مجزا و برای اشاره به دو حوزۀ مطالعاتیِ متمایز به کار میرود. این حوزه در معنایی گسترده برای اشاره به نظریه پردازیها و تحقیقاتِ جامعه‌شناسان درباره فرهنگ استفاده می شود که همپوشی هایی با دیگر حوزهه ای جامعه شناسی (مثلاً جامعه شناسی هنر، جامعه شناسی موسیقی، جامعه شناسی ادبیات، جامعه شناسی علم و معرفت، جامعه شناسی رسانه ها و جامعه‌‌شناسی دین) دارد

خرده فرهنگ نسرین خانی    Subculture

واژه "Culture"، از لغت "Cult" و "Cultivate" به معنی پرورش گیاهان و زمین گرفته شده است.[1] این معنا نخستین و قدیمی‌ترین معنای فرهنگ است که در سده پانزدهم استفاده می‌شد. معنای دیگر در آغاز سده شانزدهم شکل گرفت و در آن مفهوم پرورش از حوزه جانوران و گیاهان به حوزه‌های انتزاعی‌تری از جمله ذهن انسان گسترش یافت....


مروری بر " مطالعات فرهنگی "

مطالعات فرهنگی، مجموعهٔ آثار گوناگونی با جهت‌گیری‌های متفاوت، و معطوف به تحلیل انتقادی اشکال و فرایندهای فرهنگی در جوامع معاصر و نزدیک به معاصر است. این رشته به جای اینکه فقط به مطالعه و بررسی «بهترین مطالب اندیشیده شده و بیان شده» بپردازد، به بررسی تمام مطالب اندیشیده شده و بیان شده، و به ویژه فرهنگ عامه می‌پردازد.[۱] مطالعات فرهنگی در مطالعه معانی و رویّه‌های زندگی روزمره به‌کار می‌رود. رویّه‌های فرهنگی شامل روش‌های مردم برای انجام کارهای خاص (مثل تلویزیون تماشاکردن یا غذاخوردن) در فرهنگی معیّن است. فرهنگ از دیدگاه مطالعات فرهنگی یک کلیّت یکپارچه نیست بلکه «واجد تاکیدهای چندگانه» است..[۱]

مطالعات فرهنگی، جامعه‌شناسی، نظریه اجتماعی، نظریه ادبی، مطالعات فیلم/ویدئو، انسان‌شناسی فرهنگی و تاریخ/نقد هنر را برای مطالعه پدیده‌های فرهنگی در جوامع صنعتی ترکیب می‌کند. پژوهش‌گرانِ مطالعات فرهنگی اغلب بر این موضوع متمرکزند که چطور پدیده‌ای خاص به ایدئولوژی، نژاد، طبقه اجتماعی و/یا جنسیت مرتبط می‌شود. در استفاده‌ای عام‌تر ولی جداگانه، عبارت مطالعات فرهنگی گاهی به مثابه مترادف غیردقیق مطالعات منطقه‌ای هم به کار می‌رود؛ یعنی مطالعه آکادمیک فرهنگ‌های خاص در دپارتمان‌ها و برنامه‌های درسی مثل مطالعات اسلامی، مطالعات آسیایی، مطالعات آفریقایی‌های آمریکا، مطالعات آفریقایی و ... .

مقدمه ای بر نظریه فرهنگ عامه

گسترش روزافزون مصرف رسانه های جمعی در زندگی روزمره مردم،اهمیت موضوع فرهنگ را مشخص می سازد. نظریه پردازان ارزیابی ها و موضع گیریهای متفاوتی راجع به نقش فرهنگ عامه در جوامع امروز ارائه داده اند. برخی از نظریه ها با گستره موضوعی وسیعتر تنها بخشی را به این موضوع اختصاص دادند و برخی دیگر به طور کلی به تحلیل پدیده رسانه ای شدن فرهنگ عامه پرداختند. با توجه به ارتباط تنگاتنگ و متقابل رسانه ها و فرهنگ عامه، رویکرد برخی از این نظریه ها به هر دو یکسان است. اما کتاب، اساساً برحسب نظریه فرهنگ عامه بدون ناچیز شمردن دیدگاه آنها درباره رسانه های جمعی بحث می کند.بنابراین کتاب با نگاهی انتقادی نظریه های مطرح در فرهنگ عامه را مورد بحث قرار می دهد.....

فرهنگ نیستانگاری در شعر معاصر


نام کتاب: نیستانگاری و شعر معاصر

نویسنده:

               یوسفعلی میرشکاک

ناشر:

                       روزگار نو

سال انتشار: 

                      ۱۳۹۳ 

تعداد صفحات: ۵۱۰ صفحه

قیمت: ۲۳۵۰۰۰ ریال


میرشکاک درد این روزهای قوم ایرانی را محرومیت از خرد برتر می‌داند و در پی آن است که وضع قوم ایرانی را در آیینه‌ی شعر جست‌وجو کند.

او این بار به بازخوانی اشعار نیما، اخوان، شاملو و فروغ پرداخته است. ردیابی وضع تفکر در شعر معاصر، امری است که پس از طرح در کتاب "شاعران در زمانه‌ی عسرت" از دکتر رضا داوری‌اردکانی، شاید بتوان گفت دومین بار است که در کتابی به آن پرداخته شده است............

جامعه‌شناسی فرهنگ و بهگشت فرهنگی:

1. فرهنگ چیست؟

سالار کاشانی

در سلسله یادداشت‌های پیش رو می‌کوشم ضمن ارایه‌ی روایتی از سرگذشت تبیین فرهنگ و جایگاه آن در تاریخ جامعه‌شناسی، با استفاده از دستاوردهای نوین نظریه‌ی جامعه‌شناختی، چارچوب نظری کامل‌تری را در تبیین فرهنگ، مکانیزم عمل آن در جامعه و ارتباط آن با کنش و ساختارهای اجتماعی ارایه کنم. پس از ارایه‌ی چارچوب تئوریک، د

ر ادامه‌ی این سلسله یادداشت‌ها تلاش خواهم کرد با مبنا قرار دادن این چارچوب نظری جامعه‌شناختی، مدلی نظری ـ مفهومی برای توسعه یا بهگشت فرهنگی (Cultural Development) با تأکید بر دموکراتیک شدن فرهنگ ارایه کنم. در یادداشت اول نظری اجمالی خواهم افکند بر سرگذشت مفهوم فرهنگ و تحولاتی که در نوع برداشت از این مفهوم حاصل شده است...........

تعریف فرهنگ

علی‌اکبر رشاد

ایمیل نویسنده :  rashad@iict.ac.ir

درآمد

قبل از طرح تعریف پیشنهادی، به طور گذرا به پاره‌ای از کاستی‌ها و ناراستی‌های تعاریف مطرح‌شده برای فرهنگ از سوی فیلسوفان، جامعه‌شناسان، و مردم‌شناسان فرنگی و ایرانی اشاره می‌کنیم؛ اما چون ارزیابی تعاریف می‌بایست براساس معیارهای مشخصی صورت بندد، نخست به شروط و شاخص‌های تعریف «درست» و «برتر» می‌پردازیم.

یک) ارائه‌ی تعریف درست و دقیق از هر امری در گرو تحقق شروط سه‌گانه‌ی زیر است .....

فلسفه‌ی فرهنگ

قسمت 1

نویسنده : علی‌اکبر رشاد    

ایمیل نویسنده :  rashad@iict.ac.ir

 

بررسی نسبت و تناسب سه حوزة دانشی: فرهنگ، فلسفة فرهنگ و فلسفة علم فرهنگ

با آغاز ماه مهر جویندگان علم از طلبه و دانشجو، پای درس استادان می‌نشینند و به یادگیری مشغول می‌شوند. در این میان برخی درس‌ها بارها از زبان استادان شنیده شده، اما بعضی دیگر برای نخستین‌بار است که ارائه می‌شود. زمانه از این شماره، که متعلق به مهرماه است، هم‌‌زمان با آغاز تکاپوی علمی در کشور، بخش جدیدی را با عنوان درس‌گفتار شامل مباحث نو مطرح شده از سوی استادان بنام کشور در زمینه‌های گوناگون، به صورت ادامه‌دار تقدیم خوانندگان می‌نماید.

متن زیر جرعة نخست از سلسله مباحث «دربارة فلسفه فرهنگ» حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر رشاد می‌باشد که در حلقة فلسفة فرهنگ، پ‍ژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ارائه و توسط برادر ارجمند آقای حامد رشاد تنظیم گردیده است. بنوشید و منتظر جرعه‌های بعدی باشید.

ازآنجاکه اغلب این اشتباه رخ می‌دهد که فلسفه‌های مضاف به مقولات و امور، با فلسفه‌های مضاف به معرفت‌ها و علوم خلط می‌گردد (مثلاً مباحث فلسفة حقوق با فلسفة علم حقوق، فلسفة سیاست با فلسفة علم سیاست و در اینجا، فلسفة فرهنگ و فلسفة علم فرهنگ آمیخته می‌شوند) مختصر تأملّی دربارة فرهنگ و علم فرهنگ و تفاوت‌های فلسفة فرهنگ و فلسفة علم فرهنگ، می‌تواند به تفکیک درست این حوزه‌ها‌ی موضوعی و مطالعاتی کمک شایانی کند. در این گفتار کوتاه به دنبال تبیین این مهم هستیم....

معرفی کتاب

 

سیاست و فرهنگ


 

نام کتاب:

       سیاست و فرهنگ

زیرنظر: رضا داوری اردکانی

ناشر: سخن

چاپ: ۱۳۹۳

قیمت: ۳۹ هزار تومان

 


اوایل دهه هفتاد سردبیری مجله نامه فرهنگ به دکتر داوری پیشنهاد شد. هشت شماره از آن به چاپ رسیده بود. با ورود دکتر اردکانی به مجله، ایشان به برگزاری نشست‌هایی با اهل نظر مبادرت کردند. هرچند این مجله در روزگار خود با اقبال چندانی روبه رو نبود اما اندک خوانندگان مجله، میزگردهایی را که دکتر رضا داوری اردکانی برگزار می کردند را متضمن مطالب خواندنی دانستند و همین امر موجب شد دکتر داوری اقدام به چاپ آن به صورت مجموعه‌ای نماید که می توان آن را «دائره المعارف کوچک فرهنگ زمان» قلمداد کرد. این مجموعه حاصل تضارب آراء صاحبنظرانی است که در مورد مسائل مختلف فلسفی، تاریخی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران و جهان طی مدت ۱۵ سال سردبیری استاد رضا داوری اردکانی در مجله نامه فرهنگ به بحث و گفتگو پرداخته اند....

چرایی فقدان تولید علوم اجتماعی در حوزه‌های علمیه

موانع تولید علوم اجتماعی اسلامی در حوزه‌های علمیه


حوزه یکی از موانع تولید علوم اجتماعی اسلامی در حوزه‌های علمیه به تلقی اندیشمندان، عالمان و فقیهان کنونی حوزه‌های علمیه از «جامعه» و مکانیسم‌های آن باز می‌گردد. عمده دیدگاه‌های موجود در بین طیف کثیری از عالمان، فقیهان و طلاب درباره‌ی جامعه و تعریف آن و مکانیسم‌های مترتب بر آن، تلقی فردگرایانه از جامعه است. این تلقی، جامعه را حاصل جمع افراد می‌داند و برای آن موجودیت و ماهیتی فراتر از عوامل انسانی تشکیل‌ دهنده قایل نیستند

 

جریان‌های فکری عمده‌ی موجود یا برآمده از حوزه‌های علمیه عبارت بودند از:

 

- جریان معقتد به جامعه‌ی دینی با محوریت فقه و اخلاق؛

 

- جریان معتقد به جامعه‌ی دینی با محوریت ترکیب فقاهت و کارشناسی؛

 

- جریان معتقد به جامعه‌ی دینی با محوریت تولید علم و نرم‌افزار دینی.

 

در تشریح «جریان معقتد به جامعه‌ی دینی با محوریت فقه و اخلاق» عنوان شد که آن‌ها دلیل مناسبات غیر دینی رایج در جامعه را در عدم انطباق قوانین جامعه بر فقه و احکام فقهی، و نیز در عمل نکردن مردم و به ویژه مسوولان به این احکام، به دلیل عدم آشنایی و جهل نسبت به این احکام، و از آن مهم‌تر در فقدان تعهد و التزام به این احکام عنوان می‌کنند. در نتیجه‌ی این آسیب‌شناسی این جریان برای فایق آمدن بر این مسایل، لزوم توسعه‌ی فقه موجود در جهت اسلامی کردن قوانین، و افزایش تعهد و التزام عملی آحاد جامعه و در صدر آن‌ها مسوولین و دست‌اندرکاران قانون‌گذاری، اجرایی و نظارتی را پیش کشیده و وظایف خود را در قبال جامعه بر اساس آن سامان می‌دهند.

 

رویکرد مواجهه‌ی این جریان با غرب مدرن نیز در چارچوب دوگانه‌ای قابل تشریح است که در آن غرب مدرن دارای دو وجه «خوب» و «بد»، و «مثبت» و «منفی» قلمداد می‌شود؛ و در قبال آن باید با اخذ وجوه مثبت که مهم‌ترین مظاهر آن علم و تکنولوژی، نظم و قوانین اجتماعی غرب هستند، از وجوه منفی آن شامل ارزش‌ها و اخلاقیات جوامع غربی اجتناب نمود......

حکایت روشن‌فکر و ایدئولوژی؛

آیا روشن‌فکر ایدئولوگ است؟

_ روشنفکری البته نباید روشن‌فکر را تنها منتقد خط‌مشی حکومت دانست، بلکه روشن‌فکر صاحب تخصصی است که خود را به‌طور مداوم هوشیار نگه می‌­دارد و اجازه نمی‌­دهد نیمی از حقایق و ایده‌­های قابل قبول راهنمایش باشد، حال می‌­خواهد ژان‌پل سارتر و یا ریمون آرون باشد که یکی به جبهه­‌ی چپ و دیگری به راست تعلق داشت.

:روشن‌فکری و ایدئولوژی هر دو میراث عصر مدرن هستند، میراث­هایی انباشته بر فرهنگ غرب که به‌تدریج دعوی­های جدیدی را در میان اندیشمندان جهان ایجاد کرد. زمانی که جریان تفکر غربی، پایان ایدئولوژی را وجه همت خود قرار داده بود در شرق ایدئولوژی­ها سر برآوردند، اما هنوز حیات روشن‌فکری را پایانی نداده­اند. اگرچه «لیوتار» کتاب مرگ روشن‌فکر را نوشت، این به معنای تولد روشن‌فکری نوینی بود که برایند فضای پست‌مدرن محسوب می­شد، آنچه که در جهان توسعه‌نیافته هنوز در کشاکش­ سنت و تجدد گرفتار است و گاه حتی بر واژه‌پردازی‌هایش جای هزار اما. ورای این موارد، آنچه هسته‌ی اصلی نوشتار مزبور را شکل می‌دهد پرسش از دارایی ایدئولوژیکی روشن‌فکران است، اینکه آیا روشن‌فکر تهی از ایدئولوژی است و یا آمیخته به آن؟ مسئله‌ای که معیار نظر یا عمل در آن تعیین‌کننده است، در ساحت عمل بسیاری از روشن‌فکران ایدئولوگ بوده­اند، اما در عرصه­ی نظر می­توان روشن‌فکر را چنین انگاشت؟ پاسخ این پرسش از بزنگاه تعاریف و مفاهیم اصلی این نوشتار خواهد گشت.....


پیش از مطالعه :

سکولاریسم حوزه های علمیه پیش تر ، تنها منبع ارائه تفکر و مرکز نخبگی جهان اسلام وجامعه ایرانبوده است .

اینک نیز البته حوزه کانونی موثر در سپهر اجتماعی و فکری ایران می باشد ....

جریان‌شناسی آرا و اندیشه‌های حوزوی

در باب تولید علوم اجتماعی

مباحثه حوزه علمیه جریان اول در برخورد با مسأله‌ی مدرنیته و غرب، تحول و دگرگونی اجتماعی و فرهنگی بنیادی ناشی از ورود موج مدرنیته یا تجدد را جدی و اساسی تلقی نمی‌کند و در نتیجه موضع و نسبتش با غرب در بسیاری از حوزه‌های مواجهه در یک وضعیت انفعالی قرار دارد...

پیش از مطالعه :

اگرچه اندیشوران نیز با تهدید و تضییق گاه مجبور به سکوت  می گردند به ویژه وقتی اتوریته قدرتی جهانی که رسانه ها دربست به توجیه و تقدیس تمامیت گرایانه آن باشند ؛ اما نخبگان نیز خردی جمعی دارند که گرچه به دشواری لیک مسئولیت شناسانه رگه شکست را بر شیشه ستم ورزی ارباب قدرت جهانی می نشانند و بر بزک آن ، ترک می اندازند :

بیانیۀ جمعی از روشنفکران و هنرمندان غربی در دفاع از مردم مظلوم غزه؛

خِردورزی بر علیه «رژیم اِشغال»


جمعی از روشنفکران و فیلسوفان و فیلمسازان اروپایی و آمریکایی بر علیه کشتار بی‌رحمانۀ مردم غزه توسط رژیم صهیونیستی بیانیه‌ای صادر کردند. در پای این بیانیه امضای افرادی چون اسلاوی ژیژک (نویسنده اسلونیایی)، کن لوچ (فیلمساز انگلیسی)، نوام چامسکی (زبانشناس آمریکایی)، جودیت باتلر (فیلسوف آمریکایی) دیده می‌شود. ...

پیش از مطالعه :

سکولاریسم و پدیده سکولاریزاسیون از وجوه ساختاری متنوعی در جامعه جهانی به ویژه جامعه ایرانی برخوردار است .

حوزه های معرفتی و فلسفی و حوزه های اجتماعی وعرصه سیاسی و نهایتا حوزه فرهنگ به شدت متاثر از این پدیده می باشد.

مهم ترین شاکله مفهومی که تمام ساختارهای فرهنگی و اجتماعی ایران را در چند قرن اخیر به جد تحت تاثیر داشته و همه تحولات تاریخی ایران در واقع ذیل آن رخ داده است ، نزاع سنت و مدرنیزم یا همان معرکه درگیری سنت و تجدد است که این نزاع تعبیری است از فرایند سکولاریزاسیون تاریخی در ایران .

طنز قضیه آنجاست که این فرایند چندان قوی بوده که داعیه داران خلوص فرهنگ و منادیان جدایی سیاست از دین را از ناحیه رفتار دینی به عمل سیاسی کشانده است و اینان چونان متدینانی مبادی به آداب و دین جدید (روشنفکری ) به کنش­مندی اجتماعی

دست می یازند .

جورجو آگامبن اما دقیقا فریب نهفته و ایدئولوژیک این داعیه داران بر ملا می کند و این تصویر کژتاب و برساخته را نمایان می درد که اتفاقا در جامعه ایرانی ،روشنفکری سکولاررا در چنبره خویش گرفتار آورده است .

 

 

گفت‌وگو با جورجو آگامبن؛

مفاهیمِ سکولار شدۀ الهیاتی!

 

پروژه‌هایی که من اخیراً بدان‌ها مشغولم، به من نشان داده است که جوامع مدرن، برعکس ادعایشان که سکولار هستند، سرشار از مفاهیمِ سکولار شده‌ی الهیاتی هستند. این مفاهیم سکولار شده، از خود مفاهیم الهیاتی، تأثیر نیرومندتری دارند؛ زیرا ما از وجود آن‌ها بی‌اطلاعیم. ما هیچ‌گاه ازآنچه در جهان اطرافمان رخ می‌دهد، درک درستی نخواهیم داشت مگر اینکه دریابیم، سرمایه‌داری، در اصل، نوعی مذهب است.

 

فلسفه‌ی «جورجو آگامبن»[۱]، رشته‌های علمی، سنت‌های فکری و موضوعات گوناگون را می‌کاود تا از طریق این بررسی، سؤالات سیاسی و فلسفیِ انتقادی را مطرح کند. موضوعات و مضامینی که او به آن‌ها می‌پردازد، پردامنه و گسترده هستند: از مذهب، حقوق و زبان گرفته تا سرمایه‌داری، کار، حاکمیت و بحران اقتصادی. از طریق همین تتبّعات است که او توانسته بر برخی سویه‌های ناپیدای وضعیت جهان در دوران معاصر، پرتوهای جدیدی بیفکند. گفتگوی زیر -که تازه‌ترین مصاحبه آگامبن است- نیز از این قضیه، مستثنی نیست. «جولیت کرف»[۲] این مصاحبه را در شهر «رم» انجام داده است. مصاحبه‌ای که کمک می‌کند مواضع آگامبن را بیشتر بشناسیم و بهتر تبیین کنیم.

 

گفتگوی جولیت کرف با جورجو آگامبن:
گفتگوی من و جورجو آگامبن، دقیقاً زمانی شروع شد که ناقوس‌های کلیسا در بخش «تراستور» شهر رم به صدا درمی‌آمدند. چهره‌ی او مرا به یاد تصویر «فیلیپ رسول» در فیلم «انجیل به روایت متی» ساخته‌ی «پازولینی»[۳] می‌انداخت. آگامبن، متولد ۱۹۴۲ در رم، در دورانی که دانشجوی رشته‌ی حقوق بود، بیشتر اوقات خود را در جمع هنرمندان و روشنفکرانی می‌گذراند که گرد «الزا مورانته»[۴] جمع شده بودند. دورانی که او همانند قهرمان فیلم «زندگیِ شیرین» ساخته‌ی «فدریکو فلینی»[۵]، عمده‌ی وقت خود را با رفقای صمیمی‌اش می‌گذراند؛ اما کم‌کم آگامبنِ جوان، جذب فلسفه شد؛ مخصوصاً پس از سمینار «هایدگر»[۶] در «پروانس». پس از این تحول، او عمده‌ی وقت خود را صرف ویرایش آثار «والتر بنیامین»[۷] کرد؛ اندیشمندی که آگامبن، همواره احساس هم‌فکریِ زیادی با او می‌کند. پرداختن به آثار «میشل فوکو»[۸] و «گی دوبور»[۹]، از دیگر مشغله‌های او در این ایام بود. همین پیش‌زمینه‌ها بود که باعث شد آگامبن، با مفاهیمی همچون، تلقیِ هزاره‌گرایانه از...

فرهنگ شناسی

فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی می‌کنند. فرهنگ ازآنِ مردم است. فرهنگ را ادوارد تایلور (۱۹۱۷-۱۸۳۲)، مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهٔ خویش فرامی‌گیرد تعریف می‌کند.

هر منطقه از هر کشوری می‌تواند فرهنگی متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد. فرهنگ به وسیلهٔ آموزش، به نسل بعدی منتقل می‌شود؛ در حالی که ژنتیک به وسیلهٔ وراثت منتقل می‌شود.

فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان است. فرهنگ در بر گیرندهٔ این چیزهاست:

    ۱. سازگاری کلی با نیازهای اقتصادی یا محیط جغرافیایی پیرامون;

    ۲. سازمان مشترکی که برای فرو نشاندن نیازهای اجتماعی و سیاسی که از محیط پیرامون بر خواسته‌اند، پیدا شده است;

    ۳. مجموعهٔ مشترکی از اندیشه‌ها و دستاوردها.

فرهنگ شامل هنر، ادبیات، علم، آفرینش‌ها، فلسفه و دین است

بررسی وضعیّت مفروضات اساسی فرهنگ مردم ایران

 (براساس دیدگاه شاین در مورد مفروض‌های یک فرهنگ)

 در این مقاله (براساس گزارش پژوهش «تدوین مبانی و مفروض‌های فرهنگ کشور» مجری: علیرضا ایران نژاد، دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1385) به دیدگاه شاین در مورد فرهنگ پرداخته شده است. از نظر شاین، فرهنگ دارای لایه‌های گوناگونی است که بنیادی‌ترین بخش آن- که مبنای رفتارهای عینی می‌باشد- لایه مفروض‌ها است که با برشمردن شش مفروض: ماهیّت واقعیّت و حقیقت، ماهیّت زمان، ماهیّت فضا و مکان، ماهیّت طبع انسان، ماهیّت فعالیت انسان و ماهیّت روابط انسانی به این موارد پرداخته است. هافستد نیز پنج بعد ارزشی شامل: فاصله قدرت، پرهیز از ناشناخته‌ها (پرهیز از عدم قطعیّت)؛ فردگرایی/ جمع‌گرایی، مردانگی/ زنانگی، گرایش بلند مدّت/ کوتاه مدّت را بر می‌شمارد و آن‌ها را بنیان تغییر ناپذیر رفتارهای عینی اعضای یک فرهنگ می‌داند.

تعریف فرهنگ

فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که در برگیرنده دانستنیها , اعتقادات ,هنرها , اخلاقیات ,قوانین ,عادات وهرگونه توانایی دیگری است که بوسیله انسان بعنوان عضو جامعه کسب شده است.

در جامعه شناسی و انسان شناسی از فرهنگ تعاریف متعددی عنوان گردیده است . معروفترین و شاید جامع ترین تعریفی که از فرهنگ ارائه گردیده است , متعلق به ادوارد تایلر TYLOR است که در بالا ذکر شد.

تعاریف دیگر

    رالف لینتون فرهنگ را ترکیبی از رفتار مکتب می‌داند که بوسیله اعضاء جامعه معینی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود و میان افراد مشترک است     به نظر ادوارد ساپیر فرهنگ بعبارت از نظامی از رفتارها که جامعه بر افراد تحمیل می‌کند و در عین حال نظامی ارتباطی است که جامعه بین افراد بر قرار می‌کند.



معرفی کتاب





تعریف ها و مفهوم فرهنگ

کلمه فرهنگ  خود نیازمند یک فرهنگ و مرجع تبارشناسی واژگانی است
در ادامه  جستجو حول فرهنگ ، بحث از کندوکاوهای زبانی ، به مطالعات علوم انسانی و علوم اجتماعی نیز راه می رساند و نهایتا بحثی فرهنگی پیرامون حوزه واژگانی  و مفهوی آن در می گیرد.
این کلمه در زبان فارسی، همنشین و سازگار با واژه هایی چون education وculture می باشد.
«تعریف ها و مفهوم فرهنگ»، کتابی از داریوش آشوری است که توسط نشر آگه منتشرشده است.
 کتاب در پنج بخش
به توضیح واژه ی فرهنگ در زبان فارسی،
 ریشه ی این واژه
و نیز تاریخچه و ریشه ی واژه یculture
در کنار تعاریفی چون  تعریف ساختاری، تاریخی، روان شناسی و... که از فرهنگ می شود،
 فرهنگ در علم انسان شناسی و از جمله انسان شناسی فرهنگی پرداخته است.
این کتاب البته نگاه خاص نویسنده را نیز بر سر دارد که لازم است خوانندگان به نظرگاه های بدیل نیز توجه دارند و تنها به این کتاب بسنده نباشند.

مفهوم‌شناسی فرهنگ، ضرورت مهندسی فرهنگی




 مقدمه
طرح موضوع مهندسی فرهنگی از طرف مقام معظم رهبری نه تنها بیانگر اهمیت فرهنگ و شیوه مهندسی آن در سطح مدیریت کلان اجتماعی است بلکه به نوعی نشان‌دهنده موضع شفاف و بدون ابهام ایشان در قبال نقش دولت در بخش فرهنگ است. از این رو دیگر نباید در بدنه مدیریتی و کارشناسی کشور هنوز بر سر این موضوع که آیا دولت در قبال فرهنگ جامعه مسئولیت دارد یا خیر ابهاماتی باقی‌مانده باشد. رهبری نظام ج. 1. 1. مدبرانه و شجاعانه موضوع مهندسی فرهنگی کشور را مطرح نمودند و به درستی نیز شورای عالی انقلاب فرهنگی را مسؤول طراحی این نقشه عظیم نمودند. با این حال شاید این سؤال مطرح گردد که چرا در طول چندین سال گذشته نه در شورای عالی انقلاب فرهنگی و نه در هیچ کدام از مراکز فرهنگی کشور اقدامی جدی جهت طراحی الگوی مطلوب نظام فرهنگی کشور انجام نشده است و اگر برخی از موسسات پژوهشی نیز دستاوردی در این زمینه داشته‌اند مورد توجه اساسی واقع نگردیده است؟ در پاسخ به این سؤال فقط همین نکته کافی است که بعد از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی که البته دارای ماهیت فرهنگی است هنوز بر سر مفهوم و تعریف فرهنگ اجماعی حاصل نگردیده است و البته دور از واقعیت نیست اگر بگوییم بسیاری از مسؤولان و مدیران فرهنگی کشور با بحث چیستی فرهنگ و چگونگی تجلی آن در عرصه جامعه به طور بایسته مرتبط نیستند. 
از این رو طرح موضوع مهندسی فرهنگی نه تنها فرصتی ارزشمند جهت طرح چنین مباحثی است بلکه می‌توان در چنین فضایی بحث‌های مرتبط با حوزه فرهنگ و مهندسی فرهنگی جامعه را که سال‌هاست در محافل علمی جهان پیگیری می‌شود در چارچوب ارزش‌ها و باورهای ایران اسلامی بومی نمود. در این راستا این مقاله عمدتاً به بحث مفهوم‌شناسی فرهنگ و عناصر و اجزاء آن خواهد پرداخت و به طور دقیق عنصرهای دخیل و تأثیرگذار در بحث مهندسی فرهنگی را مورد بررسی و مطالعه قرار می‌دهد. بنابراین ابتدا ضرورت مهندسی فرهنگی بحث می‌گردد و سپس چیستی فرهنگ و کلیه عناصر دخیل در آن مورد کنکاش علمی قرار خواهد گرفت. با این حال به رغم گستردگی موضوع و فقدان پیشینه پژوهشی مناسب، پژوهشگر صرفاً قادر است به طور گزینشی فقط به بخش محدودی از این بحث مهّم بپردازد و البته به دلیل اهمیت فراوان چگونگی برداشت صاحب‌نظران از مفهوم فرهنگ بحث چیستی فرهنگ و مفهوم‌شناسی آن را در اولویت قرار داده است. بحث مفهوم‌شناسی فرهنگ و شناخت اجزاء و عناصر سازنده آن مهمترین بحث مهندسی فرهنگی تلقی می‌گردد. چرا که بدون درک صحیح از بلوک‌های سازنده فرهنگ و بدون آگاهی از اجزاء مادّی و معنوی یک فرهنگ هرگز نمی‌توان سخن از فعالیّت فرهنگی، برنامه‌ریزی فرهنگی، ساماندهی فرهنگی و یا کلاً مهندسی فرهنگی به میان آورد. در این مقاله جامعیّت فرهنگ و حضور آن در کلیه عرصه‌های سیاسی و اجتماعی مورد بحث قرار می‌گیرد و دقیقاً ارتباط میان باورها، عقاید، نگرش‌ها، ارزش‌ها و کلاً جهان‌بینی «Worldview» یا فرهنگ شناختی «Cognitive Culture» جامعه با آداب و سنن و رفتار مادّی یا فرهنگ عینی «Concrete Culture» جامعه در قالب انواع نهادهای اجتماعی «Social Institutions» (اقتصاد، تعلیم و تربیت، سیاست، حقوق، اوقات فراغت، معیشت، زبان و…) مورد بررسی و مطالعه قرار خواهد گرفت. به طور کلّی این مقاله بحث مهندسی فرهنگی را در برگیرنده سه مفهوم بلوک‌های سازنده فرهنگ، اجزاء و عناصر فرهنگ و قلمروهای اجتماعی متأثر از فرهنگ و یا تأثیرگذار بر آن می‌داند و بر همین اساس ابتدا هر کدام از مفاهیم فوق را به بحث می‌گذارد و نهایتاً در پایان مقاله دیدگاه خود از فرهنگ و نحوه مهندسی آن را در ارتباط با سه مفهوم فوق به شکل یک چارچوب مفهومی و دیدگاهی روشن ارائه خواهد داد.