پیش از مطالعه :
سکولاریسم و پدیده سکولاریزاسیون از
وجوه ساختاری متنوعی در جامعه جهانی به ویژه جامعه ایرانی برخوردار است .
حوزه های معرفتی و فلسفی و حوزه های
اجتماعی وعرصه سیاسی و نهایتا حوزه فرهنگ به شدت متاثر از این پدیده می باشد.
مهم ترین شاکله مفهومی که تمام
ساختارهای فرهنگی و اجتماعی ایران را در چند قرن اخیر به جد تحت تاثیر
داشته و همه تحولات تاریخی ایران در واقع ذیل آن رخ داده است ، نزاع
سنت و مدرنیزم یا همان معرکه درگیری سنت و تجدد است که این نزاع
تعبیری است از فرایند سکولاریزاسیون تاریخی در ایران .
طنز قضیه آنجاست که این فرایند چندان
قوی بوده که داعیه داران خلوص فرهنگ و منادیان جدایی سیاست از دین را از ناحیه
رفتار دینی به عمل سیاسی کشانده است و اینان چونان متدینانی مبادی به آداب و دین
جدید (روشنفکری ) به کنشمندی اجتماعی
دست می یازند .
جورجو آگامبن اما دقیقا فریب نهفته و
ایدئولوژیک این داعیه داران بر ملا می کند و این تصویر کژتاب و برساخته را نمایان
می درد که اتفاقا در جامعه ایرانی ،روشنفکری سکولاررا در چنبره خویش گرفتار آورده
است .
گفتوگو با جورجو آگامبن؛
مفاهیمِ سکولار شدۀ الهیاتی!
پروژههایی
که من اخیراً بدانها مشغولم، به من نشان داده است که جوامع مدرن، برعکس ادعایشان
که سکولار هستند، سرشار از مفاهیمِ سکولار شدهی الهیاتی هستند. این مفاهیم سکولار شده، از خود مفاهیم
الهیاتی، تأثیر نیرومندتری دارند؛ زیرا ما از وجود آنها بیاطلاعیم. ما هیچگاه
ازآنچه در جهان اطرافمان رخ میدهد، درک درستی نخواهیم داشت مگر اینکه دریابیم،
سرمایهداری، در اصل، نوعی مذهب است.
فلسفهی
«جورجو آگامبن»[۱]، رشتههای علمی، سنتهای فکری و
موضوعات گوناگون را میکاود تا از طریق این بررسی، سؤالات سیاسی و فلسفیِ انتقادی
را مطرح کند. موضوعات و مضامینی که او به آنها میپردازد، پردامنه و گسترده
هستند: از مذهب، حقوق و زبان گرفته تا سرمایهداری، کار، حاکمیت و بحران اقتصادی.
از طریق همین تتبّعات است که او توانسته بر برخی سویههای ناپیدای وضعیت جهان در
دوران معاصر، پرتوهای جدیدی بیفکند. گفتگوی زیر -که تازهترین مصاحبه آگامبن است-
نیز از این قضیه، مستثنی نیست. «جولیت کرف»[۲] این مصاحبه را در شهر «رم» انجام داده است. مصاحبهای که کمک
میکند مواضع آگامبن را بیشتر بشناسیم و بهتر تبیین کنیم.
گفتگوی جولیت کرف با جورجو آگامبن:
گفتگوی من و جورجو آگامبن، دقیقاً
زمانی شروع شد که ناقوسهای کلیسا در بخش «تراستور» شهر رم به صدا درمیآمدند.
چهرهی او مرا به یاد تصویر «فیلیپ رسول» در فیلم «انجیل به روایت متی» ساختهی
«پازولینی»[۳] میانداخت. آگامبن، متولد ۱۹۴۲ در رم، در دورانی که دانشجوی رشتهی
حقوق بود، بیشتر اوقات خود را در جمع هنرمندان و روشنفکرانی میگذراند که گرد
«الزا مورانته»[۴] جمع شده بودند. دورانی که او همانند
قهرمان فیلم «زندگیِ شیرین» ساختهی «فدریکو فلینی»[۵]، عمدهی وقت خود را با رفقای صمیمیاش میگذراند؛ اما کمکم
آگامبنِ جوان، جذب فلسفه شد؛ مخصوصاً پس از سمینار «هایدگر»[۶] در «پروانس». پس از این تحول، او عمدهی وقت خود را صرف ویرایش
آثار «والتر بنیامین»[۷] کرد؛
اندیشمندی که آگامبن، همواره احساس همفکریِ زیادی با او میکند. پرداختن به آثار
«میشل فوکو»[۸] و «گی دوبور»[۹]، از دیگر مشغلههای او در این ایام
بود. همین پیشزمینهها بود که باعث شد آگامبن، با مفاهیمی همچون، تلقیِ هزارهگرایانه
از...